عنوان: خرید کتاب اوهام دو انتشارات اطلاع
کتاب اوهام ۲ از مجموعه کتابهای انتشارات اطلاع می باشد که در بخش ابتدایی کتاب آمده است. فرودی کامل بود کلمه ای که به نظرت برای پروازم استفاده می کنم چند ثانیه پیش از آنکه چرخ ها با زمین تماس پیدا کند سر علف ها را شانه کشیدند. زمزمه ای طلایی و نرم اغلب صدای خوش چرخ ها بر بالای علف ها به گوشم نمیرسید اما این یکی کامل بود. با وجود آنکه چرخ ها با مزرعه کشاورز تماس پیدا کرد اما نمی توانستم ببینم نه اینکه بیهوش باشم و نتوانم بلکه گویی کسی یک چشم بند سیاه پلاستیکی را محکم جلوی چشمانم گذاشت. آن جا صدایی نبود علفزار چرخ ها سکوت باد همه چیز آرام بود. با خود گفتم من در حال پرواز نیستم عجیب است فکر میکردم پرواز میکنم این یک رویاست. بر نخاستم از خواب پریدم بردبارانه در انتظار بودم تا آن چشم بند برداشته شود و بخش دوم رویایم را ببینم. به نظرم زمان زیادی طول کشید که تاریکی برود. در دورنما راهی نمایان نرمترین صدا چهچه برندگان صدای آرام چرخش چیزی گاهی بلند برخاستن رویابین و دور شدنش در آن موسیقی. در حالی که طنین صدای چرخش دور می شد رویا ادامه یافت. چشم بندی نبود خود را در اتاقی در آسمان دیدم که رنگ بعد از ظهر های تابستان بود آنجا پنجرهای بود و من از ۱۵۰۰ پایی به زمین نگاه کردم. منظره ای لطیف درختان زمردی درخشان فواره ای از برگ ها زیر آفتاب رودی عمیق آبی و آرام پلی روی آن و شهری کوچک زیر پل. من در مزرعه ای نزدیک شهر حلقهای از بچهها را دیدم که گرد یک دایره میچرخند بازی میکردند که نتوانستم به یاد بیاورم. فضای پیرامونم سبد یک بالن بزرگ مربوط به یکصد سال پیش بود گرچه نمیتوانستم خود بالن را ببین من خلبان این کنترلی هیچکس نبود اما با او حرف بزنم نه سبد بالن بود آیا چیزی شناور بود. در دیواره سمت چپ یک در بزرگ بود و یک جفت مخصوص در هواپیما برای بستن آن و هشدار این در را باز نکنید. بر روی آن حک شده بود. از آنجا که آن مکان فاصله زیادی با زمین داشت به شدت نیازمند یک راهنما بودم حرکت نمی کرد بالا نبود چه چیزی آن اتاقک را در هوا نگه می داشت. ناگهان پرسشی به ذهنم آمد. میخواهی بمانی یا دوباره باز میگردی. خنده دار بود که چنین پرسشی در رویا داشته باشم فکر کردم می خواهم زنده بماند ایده حیات بعد از مرگ قطعاً جالب است اما دلیلی وجود داشت که لازم بود برگردم. چه دلیلی به نوعی می دانستم که عزیزترین دوستم برای زندگی ام دعا می کند آیا او همسر من است چرا دعا می کرد. من که خوبم مصدوم و مجنون نیستم تنها خواب میبینم اگر سفری است برای زمانی دیگر نه برای یک نوع دوست داشتم اینجا بمانم اما لازم بود به خاطر او برگردم. بار دوم انتخاب کن ترجیح می دهی بمانی یا به باورهای زندگی برگردی. این بار به وقت فکر کردم مدتهاست که مجذوب و شیفته مرگ بوده ام. اکنون شانس آن را داشتم که بدانم اینجا چه می خواهد به من بگوید. اینجا جهانی نبود که من میشناختم میدانستم که ورای زندگی است. شاید باید قدری اینجا بمانم اما نه من عاشق و از زمان نیاز دارم که دوباره او را ببینم.بانک کتاب بيستک شما را به خواندن اين کتاب دعوت ميکند. بيستک کتاب امکان خريد اينترنتي کتاب کمک درسي و کتاب هاي عمومي رمان و داستان را با تخفيف و ارسال رايگان فراهم ميسازد. معمولا هيچ گزينهاي در کنار کيفيت کالاي اجناس يک فروشگاه به جز تخفيف، نميتواند سيلي از مشتريان را به سوي خود به راه بياندازد؛ بهخصوص اگر اين تخفيف مربوط به فعاليت خريد و فروش کتابکمک درسي و کنکوري باشد که نياز مبرم اين ماههاي پاياني سال براي بچههاي کنکوري است. در چنين وضعيتي نقش پُررنگ بانک کتابهايي همچون بانک کتاب بيستک، بسيار نمايان ميشود. بانک کتاب بيستک با تخفيفهاي فراوان و تنوع محصولات در جهت ايجاد آرامش براي دانشآموزان و کنکوريهاي عزيز شرايط ويژهرقم زده است.