عنوان: خرید کتاب تخت بخواب انتشارات چشمه
کتاب تخت بخواب از مجموعه کتابهای انتشارات چشمه می باشد که در بخش ابتدایی کتاب آمده است. داستانی که مشغول خواندنش هستید ماجرایی مقطعی از زندگی امیرعباس مرادی از مقطع سرنوشتساز و حساسی که سرسختانه به دنبال خلق یک شاهکار ادبی است. اگر کنجکاوید که چرا خودش داستان را تعریف نمیکند باید خدمتتان عرض کنم که نگران نباشید می کند. فقط بعضی اوقات بد نیست داستان بیشتر از یک راوی داشته باشد تا حداقل اگر راوی اول شخص حواسش نبود یا حوصله اش را نداشت دانای کل درباره قسمت های مهم ماجرا توضیح دهد. این داستان در حالی شروع میشود که امیرعباس که ساکن شهرستان بوده و حالا میخواهد ساکن پایتخت شود تازه به تهران رسیده و به مقصد نرسیده و ساکش را باز نکرده در یک تک گویی ذهنی قرار است درباره اوضاع و احوالش کمی شما را روشن کند.... تصمیم مهم من این است که تا سال دیگر یک کتابم هم بنویسم یک مجموعه داستان یا یک رمان چیزی که مثل توپ صدا کند بعد هم در آرامش و با کم دردترین نوع مرگ بمیرم البته اگر مرگم به موفقیت بیشترم کمک کند وگرنه من اصرار چندانی به مردن آن هم در این سن ندارم. بله این کلیات چیزی است که از آینده می خواهم اما متاسفانه درست مثل کامل نوشتن داستان چیزی که از کلیات مهم تر از جزئیات است. اثری که در آن واحد هم برای مخاطب آن جذاب باشد و هم باعث تحسین منتقدان ادبی شود باید در آن واحد شخصیت پردازی درجه یک و خط قصهای پر کشش به همراه یک شکل روایی نو و غیر متعارف داشته باشد و البته نثر خوبی هم داشته باشد. چطور شد نوشتن را شروع کردم وقتی بچه بودم کتاب های زیادی بود که دوست داشتم بخوانم بعد از مدتی تعداد کتابهایی که دوست داشتم بخوانم کمتر و کمتر شد آخر سر یک روز که بعد از یکی دو ساعت چرخ زدن در یک کتابفروشی بزرگ دست خالی بیرون آمدم فهمیدم وقتش شده کتابهایی را که دوست دارم بخوانم خودم بنویسم. آیا می توانم نویسنده بشوم خوب راستش را بخواهید تمام مرض هایی که یک نویسنده باید داشته باشد دارم. ضعف اعصاب دارم. خیلی اجتماعی نیستم اکثر اوقات دلشوره ی گنگی دارم و خیلی راحت می ترسم و جا می زنم. همه اینها باعث می شود اصول اخلاقی ثابت و مشخصی نداشته باشم. البته چند اصل اخلاقی تغییرناپذیر دارم مثلاً اینکه تحت هیچ شرایطی دروغ نگوییم دزدی نکنم حق کسی را نخورم مگر اینکه.... مگر اینکه مجبور باشم و در عین حال مطمئن باشم کسی خبردار نمی شود. راستی یادم رفت اسمم را به شما بگویم اسم امیر عباس است به یک روایت مشکوک که مورد تایید عمویم است که سالهاست به خاطر یک اختلاف مالی جزئی به طور کلی با ما قطع رابطه کرده و مورد تکذیب پدرم داستان اسم من از این قرار است که بلافاصله بعد از تولدم پدرم از بس شوق و ذوق گرفتن شناسنامه برای فرزندان هم جدا شده و در ضمن از اختلاف قوم و خویش ها بر سر نامگذاری فرزند هشتمش که باعث قطع رابطه یک عموی دیگران به عمه ناتنی هم شده خاطره بدی داشته و بلافاصله به ثبت احوال میرود و اسم امیرعباس را بر من می گذارد اما وقتی به خانه برمیگردد مادرم به او یادآوری میکند که اسم بزرگترین برادرم فرزند اولشان هم عباس است. پدرم سراسیمه به ثبت احوال برمی گردد و بعد از کلی چک و چانه زدن مامور ثبت احوال را قانع میکند که نامم را به امیرعباس تغییر دهد..بانک کتاب بيستک شما را به خواندن اين کتاب دعوت ميکند. بيستک کتاب امکان خريد اينترنتي کتاب کمک درسي و کتاب هاي عمومي رمان و داستان را با تخفيف و ارسال رايگان فراهم ميسازد. معمولا هيچ گزينهاي در کنار کيفيت کالاي اجناس يک فروشگاه به جز تخفيف، نميتواند سيلي از مشتريان را به سوي خود به راه بياندازد؛ بهخصوص اگر اين تخفيف مربوط به فعاليت خريد و فروش کتابکمک درسي و کنکوري باشد که نياز مبرم اين ماههاي پاياني سال براي بچههاي کنکوري است. در چنين وضعيتي نقش پُررنگ بانک کتابهايي همچون بانک کتاب بيستک، بسيار نمايان ميشود. بانک کتاب بيستک با تخفيفهاي فراوان و تنوع محصولات در جهت ايجاد آرامش براي دانشآموزان و کنکوريهاي عزيز شرايط ويژهرقم زده است.بانک کتاب بيستک شما را به خواندن اين کتاب دعوت ميکند. بيستک کتاب امکان خريد اينترنتي کتاب کمک درسي و کتاب هاي عمومي رمان و داستان را با تخفيف و ارسال رايگان فراهم ميسازد. معمولا هيچ گزينهاي در کنار کيفيت کالاي اجناس يک فروشگاه به جز تخفيف، نميتواند سيلي از مشتريان را به سوي خود به راه بياندازد؛ بهخصوص اگر اين تخفيف مربوط به فعاليت خريد و فروش کتابکمک درسي و کنکوري باشد که نياز مبرم اين ماههاي پاياني سال براي بچههاي کنکوري است. در چنين وضعيتي نقش پُررنگ بانک کتابهايي همچون بانک کتاب بيستک، بسيار نمايان ميشود. بانک کتاب بيستک با تخفيفهاي فراوان و تنوع محصولات در جهت ايجاد آرامش براي دانشآموزان و کنکوريهاي عزيز شرايط ويژهرقم زده است.