کتاب آیین سخنرانی
فصل اول جرات و اعتماد به نفس خود را بپرورانید بیش از ۷۰۰ هزار تن مرد و زن از سال ۱۹۱۲ در کلاسهای آموزش سخنرانی من شرکت کرده و از روشهای من استفاده کردهاند بسیاری از آنان نامهای نوشته و توضیح دادهاند چرا در این کلاسها شرکت کردهاند و هدفشان از یاد گرفتن کار چه بوده است گرچه ظاهراً عبارات و بیان این نامه ها با هم فرق دارند ولی خواسته اصلی و اساسی اکثریت آنها یکی بوده است همه یک به یک چنین نوشته اند موقعی که از من درخواست می شود به پا خیزم و سخنرانی کنم چنان دست و پایم را گم میکنم و دچار ترس میشوم که قادر نیستم درست بیاندیشم درست حواسم را جمع کنم و درست به یاد بیاورم که خیال داشتم چه چیز بگویم من میخواهم اعتماد به نفس داشته باشم و در حال ایستادن قادر به تفکر باشم من میخواهم افکارم نظم منطقی داشته باشد و می خواهم حرفهایم را خیلی روشن بیان کنم تا شنوندگان که تاجر و یا عضو موسسه هستند باور کنند هزاران نفر از آنها چنین گفته بودند اینک مثال و خاطره برای شما بیان می کنم سالها پیش مرد محترمی که در اینجا به نام د.و.گنت معروف است در کلاس آموزش سخنرانی من در شهر فیلادلفیا شرکت کرده بود کمی بعد در اولین جلسه از من دعوت کرد تا در باشگاه صاحبان و مدیران کارخانجات ناهار صرف کنم او مرد کاملی بود که زندگی پر تحرکی را سپری کرده بود او رئیس کارخانه شخصی خود و مسئول کارهای کلیسا و کارگران کشور خویش بود موقعی که آن روز با هم ناهار صرف می کردیم او با تکیه به میز گفت از من چندین بار درخواست شده است جلوی اجتماعات گوناگون سخنرانی کنم ولی هرگز نتوانسته ام این کار را انجام بدهم زیرا به قدری در جلو شنوندگان آشفته و نگران می شوم که دیگر فکرم کار نمی کند به همین دلیل در طول زندگی ام از سخنرانی کردن در مقابل حضار خودداری کردهام ولی اکنون رئیس هیئت امنای دانشکده هستم و باید ریاست جلسات را به عهده بگیرم و مجبورم سخنرانی کنم آیا فکر میکنید من بتوانم در این سن و سال شیوه حرف زدن را یاد بگیرم در جواب گفتم آقای گنت فکر می کنید که من می توانم اما این مسئله ارتباطی به فکر کردن من ندارد من کاملاً اطمینان دارم که شما می توانید و می دانم که این کار را انجام خواهید داد به شرطی که به راهنمایی های من توجه کنید و آنها را در هنگام سخنرانی به کار ببندید او دوست داشت حرفهایم را باور کند ولی گمان می کرد حرفهای من خیلی خوشبینانه است او در جوابم گفت می ترسم از اینکه شما از سر لطف زیاد و مهربانی می خواهید فقط تشویقم کنید پس از آنکه دوران آموزشی خود را سپری کرد ما مدتی همدیگر را ندیدیم بعداً باز در باشگاه صاحبان کارخانجات به همدیگر برخوردیم و با هم ناهار صرف کردیم ما در همان گوشه و همان میزی که قبلا روی آن ناهار خورده بودیم نشستیم بانک کتاب بیستک شما را به خواندن این کتاب دعوت میکند بیستک کتاب امکان خرید اینترنتی کتاب های کمک درسی و کتابهای عمومی رمان و داستان را با تخفیف و ارسال رایگان فراهم میسازد معمولا هیچ گزینه ای در کنار کیفیت کالاهای یک فروشگاه به جز تخفیف نمی تواند سیلی از مشتریان را به سوی خود به راه بیاندازد به خصوص اگر این تخفیف ها مربوط به فعالیت خرید و فروش کتاب کمک درسی و کنکوری باشد که نیاز مبرم این روزهای پایانی سال برای بچه های کنکوری است در چنین وضعیتی نقش پررنگ بانک کتاب هایی همچون بانک کتاب بیستک بسیار نمایان میشود بانک کتاب بیستک با تخفیف های فراوان و تنوع محصولات در جهت ایجاد آرامش برای دانشآموزان و کنکوری های عزیز شرایط ویژه رقم زده است
نویسنده: دیل کارنگی
مترجم: سوزان خدیو