عنوان: خرید کتاب داس مرگ انتشارات پرتقال
کتاب داس مرگ از مجموعه کتاب های انتشارات پرتقال می باشد که در بخش ابتدایی کتاب این چنین آمده است. تقدیم به حافظ شیرازی به مزرع سبز فلکش و داس مه نو که همواره در یادم بود. بخش اول. رده ها و انگشتر. طبق قانون جان هر بی گناهی را که میگیریم باید ثبت کنیم. و به نظر من همه بیگناه هستند حتی گناهکاران. همه آدمها گناهی دارند و با این حال همه شان خاطرهای از معصومیت کودکی را به یاد دارند فرقی نمیکند چندلایه زندگی دور آن پیچیده باشد. انسانیت بی گناه است انسانیت گناهکار است و هر دو حقایقی غیر قابل انکارند. طبق قانون باید ثبت کنیم. از روز اول کاراموزی آغاز می شود اما به طور رسمی اسمش کشتن نیست. این نام نه از لحاظ اجتماعی درست است و نه از لحاظ اخلاقی. اسمش خوشه چینی است و همیشه هم همین بوده نام کاری را برایش انتخاب کردند و غیر آن است که باستان انجام می داده اند آنها دنبال کشاورزان به راه می افتادند و ساقه های به جا مانده غلات را جمع می کردند. این غار یکی از اولین شیوههای کمک خیریه بود. کار داس ها هم همین است. از روز اولی که بچه ها از عقلشان می رسد آنها می گویند که داس ها خدمات مهمی برای جامعه انجام میدهند. کارما نزدیکترین معادل برای یک رسالت پاک در دنیای مدرن است. شاید به همین خاطر است که طبق قانون باید ثبت کنیم. دفتر خاطرات عمومی که دلیل کارهایی را که آدمیزاد ها انجام می دهیم به تمام کسانی که هرگز نمی میرند و آنان که هنوز متولد نشده اند نشان دهد. ما می آموزیم که نه تنها کارها و احساساتمان را هم بنویسیم چون همه باید بدانند که ما هم احساس داریم و پشیمانی حسرت اندوهی چنان از این که قابل تحمل نیست. چون اگر این احساس ها را نداشتیم چه جور هیولاهایی می شدیم از دفتر خاطرات خوشه چینی د. ش. کوری.عنوان: خرید کتاب هنر ظریف بی خیالی انتشارات...
کتاب هنر ظریف بی خیالی از مجموعه کتاب های انتشارات.... می باشد که در بخش ابتدایی کتاب این چنین آمده است. فصل اول. تلاش نکنید. چارلز بوکوفسی مردی الکلی عیاش قماربازقهار بیکاره و طفیلی بود که در روزهای بد زندگی اش شعر می گفت. از آن گروه افرادی که هیچگاه کسی او را الگوی خودش قرار نمی داد و یا انتظار نداشت که نام او را در کتابهای خود یاری ببیند. در واقع به همین دلیل برای شروع کردن این کتاب نام او را کاملاً مناسب می دانم. چارلز دلش میخواست نویسنده شود. ولی سالها بود که هیچ مجله و روزنامه حاضر به چاپ کردن نوشتههایش نمیشد. آنها معتقد بودند که نوشته های چارلز چرند ابتدایی و بی محتوا و حتی داستانهایش گمراه کننده و مبتذل است. هر وقت چارلز ناامیدتر می شد و به او جواب های دلسرد کننده و منفی میرسید بیشتر به سمت الکل و می خوارگی میرفت. چارلز مسئول بایگانی نامه ها در اداره پست بود و بیشتر پولی را که به عنوان دستمزد میگرفتند صرف خوردن مشروب های الکلی در بارها و رستوران ها میکرد و اگر چیزی اضافه می ماند روی اسب های مسابقه شرط بندی میکرد و میباخت. شبها در اتاقش می خوارگی میکرد و اگر حوصله اش می گرفت شعر میسرود و با ماشین تحریر قدیمی اش تایپ می کرد و اغلب اوقات صبح ها کف اتاقش جایی که شب قبل به خواب رفته بود چشم می گشود. او ۳۰ سال به همین منوال زندگیکرد. استفاده بی حد الکل قماربازی عیاشی و بیبند و باری روز به روز زندگی او را سیاه تر می کرد. در چنین شرایطی درست در ۵۰ سالگی و بعد از یک عمر زندگی نکبت بار سردبیر یک موسسه انتشاراتی کوچک و غیر وابسته نوشته های چالرز پسندید ولی آنها ندارد میتوانستم پول زیادی به چهار بدهند و نه چندان نماز موسسه مشهوری بودند که بتوانم فروش کتابهایش را تضمین کنند. با این وجود آن سردبیر طوری به چارلز و نوشتههایش علاقه پیدا کرده بود که میخواست فرصتی به او بدهد و این در واقع اولین فرصت شاید آخرین فرصتی بود که نصیبش می شد. به همین دلیل در جواب برایش نوشت من دو راه برای انتخاب دارم یا به کارم در اداره پست با بی علاقگی ادامه دهم یا که آن شغل را رها کرده و نویسندگی را انتخاب کنم که نتیجهای جز بی پولی و از گرسنگی مرد نیست که من ترجیح میدم از گرسنگی بمیرم. چالرز پس از قرارداد بستن با آن ناشر اولین رمانش را با نام اداره پست شروع کرد و در صفحه اول نوشته تقدیم به هیچ کس. چالرز بعد از آن روز به روز پیشرفت میکرد. او شش کتاب نوشت و صدها شعر از او چاپ شد. بیشتر از ۲ میلیون نسخه از کتابهای او به فروش رسید و طوری به شهرت رسید که خودش هم تصور نمی کرد. داستان هایی مانند زندگی چارلز جزو قصه های فرهنگی هستند که باید تعریف شود. جریان زندگی او تصویری از رویاهای مردمان آمریکاست. کسی که برای رسیدن به اهدافش می جنگد هرگز خسته نمی شود و در آخر به چیزهایی که در سر دارد می رسد. دقیقا مثل یک فیلم که منتظر است آنچه در سر دارد در پایان اتفاق بیفتد و زمانی که ما به سرگذشت چارلز و چالرزها نگاه می کنیم اشاره می کنیم که می بینی.... حتی یک قدم عقب نرفت و با پشتکار ادامه داد. چون او به خودش اعتماد داشت و بدون اینکه تسلیم شود مشکلاتش را از سر راه برداشت و سرانجام پیروز شد. در واقع دیدن جمله تلاش نکنید بر روی سنگ مزار چارلز انسان را به حیرت میاندازد توجه میکنید چارلز یک بازنده بود. با اینکه بسیاری از کتاب هایش به فروش رفت و به شهرت نیز رسید ولی به این دلیل به موفقیت رسید که میدانست بازنده است و نه به این دلیل که میخواست برنده شود. چارلز هیچگاه سعی نکرد چیزی جز آنچه هست بشود چون این را پذیرفته بود یک بازنده است و نوشته هایش فقط انعکاس زندگی خودش بود او صادقانه بیان زندگی خودش پرداخته بود زیرا این زندگی را می شناخت و می توانست آن را به خوبی بازگو کند. این داستان واقعی زندگی چارلز است. او به آسانی ناکامی های زندگی اش را پذیرفته بود به همین دلیل به پیروزی و موفقیت فکر نمی کرد. زمانی که به شهرت رسید همیشه در اشعارش از بدبختی ها و سرگردانی های آن زندگی می نوشت و چنین افرادی را نکوهش می کرد. چارلز هیچگاه زندگی واقعی اش را از مردم پنهان نکرد و با اینکه به شهرت و موفقیت رسیده بود خودش تغییری نکرده بود و دلیل شهرت او تبدیل شدن به انسان بهتر و والاتر نبود. زیرا به طور معمول کسانی به موفقیت دست مییابند و کامروا میشوند که ویژگیهای شخصیت خود را تغییر داده و اصلاح شده باشند.بانک کتاب بيستک شما را به خواندن اين کتاب دعوت ميکند. بيستک کتاب امکان خريد اينترنتي کتاب کمک درسي و کتاب هاي عمومي رمان و داستان را با تخفيف و ارسال رايگان فراهم ميسازد. معمولا هيچ گزينهاي در کنار کيفيت کالاي اجناس يک فروشگاه به جز تخفيف، نميتواند سيلي از مشتريان را به سوي خود به راه بياندازد؛ بهخصوص اگر اين تخفيف مربوط به فعاليت خريد و فروش کتابکمک درسي و کنکوري باشد که نياز مبرم اين ماههاي پاياني سال براي بچههاي کنکوري است. در چنين وضعيتي نقش پُررنگ بانک کتابهايي همچون بانک کتاب بيستک، بسيار نمايان ميشود. بانک کتاب بيستک با تخفيفهاي فراوان و تنوع محصولات در جهت ايجاد آرامش براي دانشآموزان و کنکوريهاي عزيز شرايط ويژهرقم زده است.