کتاب بصر از مجموعه کتاب های انتشارات پاگرد میباشد. در بخش ابتدایی کتاب آمده است: نزدیک بینی نقص او بود سنگینی تحمل ناپذیری بر دوشش حجاب ادراک ناپذیر مادر زادش. شگفت آور می نمود می دید که نمی تواند ببیند اما قادر نبود بهروشنی ببیند. هرروز حاشا می کرد چه کسی میدانست سرچشمه این حاشا کردن ها کجاست. اصلاً چه کسی بود که انکار می کرد و یا جهان پیرامون. گویی از آن تبار غریب و گمنامی بود که درپیش شمایل سهمگین جهان به مقام و سرگردانی در می غلتند و یکسره به اقرارند. نمیتوانم نام خیابانها را رویت کنند. نمی توانم چهره ها را باز شناسم نمیتوانم در را ببینم یا آنچه را به جانبم می آید من آن کسم که نمی بیند هر چه دیدنی است. چشم داشت اما کور بود. هر روز از کنار قلعه عبور می کرد. تمثال ژاندارک به یاریش می آمد. زن زیبای زراندودش نیزه شعله ورش را به اهتزاز در می آورد و راه قلعه را به او می نمایاند. با تعقیب نشان طلایی می توانست عاقبت به مقصد برسد. تا آن روز کذایی. امروز صبح دیگر در میدان هیچ نبود. ن مجسمه ای و نه حتی ردی از قلعه. درعوض مهی غلیظ بر مسند اسب مقدس تکیه زده بود. همه چیز از دست رفته بود. هر قدم آشفتگی اش را افزون می کرد. ایستاد وحشت زده و محروم از کمک مجسمه. چون راه گم کرده ای در دل جهانی نامرئی. آن هیچ بی کران بی رنگ مات در هر سو. گویی با چند قدم اشتباه با تمام حیاتش پا میگذاشت به وادی مرگ. آن هیچ اکنونی ماندگار شد و کسی نماند جز او. زن خشکیده بر جایش با سر سقوط کرده بود به گستره ژرف مستوری. و اینک هر انچه از شهر و زنان بر جای مانده بود فاجعه در سکوت حادث شده بود. حالا که بود تک و تنها سوزنی خرد که در خلا گیر کرده باشد. اندکی بعد کسی از هیچ برآمد و برای زن شرح داد که اشیا به جایی نگریخته اند و بی تردید سرجایشان هستند. پس تنها او بود که مجسمه و قلعه و ریخت دنیا و اتوبوس را نمی دید. پرده ظریفی از مه پیش دیدگان بیچاره ی زود باورش بر هستی ها مستولی شده بود. تمثال عظیم زراندود تاب نیاورده بود. اولین مکاشفه زن. اینگونه بود که شهر استواری اش را از دست داد. زن با حجابی بر چشمانش زاده شده بود. نزدیک بینی شدید افزون جنون آوری میان او و دنیای پیرامونش می گستراند. از بدو تولد پرده ای برجانش کشیده شده بود. مناظر گویی به چنگال هایی سست و عاجز می ماندند برای ستاندن سهم ناچیزی از واقعیت. یک نزدیک بین خوب میداند که نزدیک بینی هم برای خود ساز و کاری استدلالی دارد هرچند متزلزل عدم قطعیتی ابدی را بر ذهن حاکم میکند که هیچ واسطه بیرونی نمیتواند آن را از هم بپاشند. که زن را تا ابد مهجور کرده بود. گویی که این حد اعلای مهجوری بود. این زن دیگری بود و شما هرگز به این واقعیت پی نبردید. من نیز نزدیک بین بوده ام. قسم میخورم کسانی که نزدیکبینی روحشان را مجروح کرده به طور شگفت انگیزی قادرند طالع جنون زده شان را از دیدرس مردم پنهان نگاه دارند. اما یک روز زن تصمیم گرفت داستان نزدیک بینی را مختومه کند و در دم با جراح قرار ملاقات گذاشت. اخبار جدید باورنکردنی مینمود. علم بر شکست ناپذیر ظفر یافته. ظرف ده دقیقه تمام شد پایان لایتناهی. امکانی که سه سال قبل محال می نمود. در لیست شکستناپذیری هایی که نوید غلبه شان داده شده بود گویا عاقبت به نزدیک بینی رسیده بودند. هر محالی ممکن خواهد شد فقط باید چند هزار سال صبر کرد. شانسش گفته بود که تا زنده است این اتفاق بیفتد گردش آسمانی سرنوشت. تا پیش از آن گویی تمام عمر در غار زیسته بود. تابع و رام تقدیر. از ابتدای تولد از زیر بود و سودازده. دیگران هم بال های گشوده داشتند
بانک کتاب بیستک شما را به خواندن این کتاب دعوت میکند. بانک کتاب بیستک امکان خرید اینترنتی کتابهای مختلف را با ۲۰ تا ۵۰ درصد تخفیف و ارسال رایگان فراهم میسازد. معمولا هیچ گزینهای در کنار کیفیت کالای اجناس یک فروشگاه به جز تخفیف، نمیتواند سیلی از مشتریان را به سوی خود به راه بیاندازد؛ بهخصوص اگر این تخفیف مربوط به فعالیت خرید و فروش کتابهای کمک درسی و کنکوری باشد که نیاز مبرم این ماههای پایانی سال برای بچههای کنکوری است. از طرفی با وجود شرایط کرونایی امروز شنیدن خبرهای تخفیفی اجناس بهصورت حضوری، میل به خرید را به خاطر خطر سلامتی، کاهش میدهد؛ اما در چنین وضعیتی نقش پُررنگ بانک کتابهایی همچون بانک کتاب بیستک، بسیار نمایان میشود. بانک کتاب بیستک با تخفیفهای فراوان و تنوع محصولات در جهت ایجاد آرامش برای دانشآموزان و کنکوریهای عزیز در شرایط ویژهی روزهای پایانی پاییز، زمستان خوبی را برای دانشآموزان عزیز رقم زده است.