عنوان: شیفون نشر پرسش
کتاب شیفون از مجموعه کتاب های انتشارات پرسش میباشد. در بخش اول این کتاب آمده است: نفسم به شماره افتاده است و دردی جانکاه سینه ام را می آزارد. کاش می توانستم شبنم چشمانم را به گونه هایم بسپارم تا بتوانم کمی فقط کمی آرام شوم ولی خوب می دانم که اگر بار آن را به سفر گونه هایم رهسپار سازم دیگر نمی توانم پایان خوشی را که در افکارم برای تقدیر نوشتم تماشا کنم. محمود در آن تاریکی با آبی که در چشمانش جمع شده بود ماشین را به سرعت رو به جلو میراند و من لرزان از سرنوشتی شوم که دوست نمیدارم در سرلوحه زندگی پر از دردم حکاکی شود آرام و بی صدا بر روی صندلی نشسته ام تا زندگیم برگی دیگر بخورد. آرزو می کنم ای کاش قصه هم همین جا به پایان برسد و من بمیرم قبل از آنکه تبدیل شوم به مرده ای متحرک که باید سالیانی دراز را در این دنیای سرد به سر ببرم بی آن که او را به خاک بسپارند. شیشه ماشین را کمی پایین می آورم تا ریه هایم را پر کنم از اکسیژنی که بوی مرگ می دهد. این حتما مرده است. شاید هم رودخانه او را از من دزدیده باشد. می خواهم خودم را راضی کنم که قرار نیست هیچ اتفاق بدی بیفتد. با خود میگویم. باید پایان خوشی را برای داستان امروزم بنویسم و آن را اینگونه به پایان برسانم که کسی او را دیده و با خود برده است و اکنون در به در به دنبال ما می گردد. باید افکار بد را در ذهنم دور کنم و خودم را برای دیدنش آماده سازم. ولی آنجا که کسی نبود و تا فرسنگ ها که چشم کار می کرد بوی آدمیزاد نمی آمد. همه رفته بودند. حتی من. حتی من که بی تفاوت به او رهایش ساختم. چقدر می توانست ترسیده باشد. خدا میداند تنها و گرسنه در آن برهوت چه بر سرش آمده. چقدر صدای مان زده است. و من سرخوش غافل از او در خواب بودم. می خواهم حرفی بزنم تا محمود آرام شود. ولی نمیدانم چرا زبانم سنگینی می کند شاید فکر می کنم دلداری دادن کسی که خودش محتاج دلداری است نشانهای از این که او اصلاً نگران نیست. شاید هم محمود گمان کند که می خواهم خودم را تبرئه کنم. یعنی فقط من مقصر بودم. اگر اتفاق بدی رخ دهد مطمئناً محمود هیچگاه من آن نمی بخشد. باید بتوانم لب باز کنم و زبان بگشایم. باید بتوانیم در مقابل نگاه های معترضانه محمود از خود دفاع کنم چقدر میتوانم پست باشم که در این لحظات به جای نگرانی برای جگرگوشه ام به خودم فکر کنم و اینکه چه بلایی بر سرم خواهد آمد. نمیدانم چرا این جاده به پایان نمی رسد تا هرچه زودتر به او برسم... نویسنده: مژگان جبارزاده
بانک کتاب بیستک شما را به خواندن این کتاب دعوت میکند. بانک کتاب بیستک امکان خرید اینترنتی کتابهای مختلف را با ۲۰ تا ۵۰ درصد تخفیف و ارسال رایگان فراهم میسازد. معمولا هیچ گزینهای در کنار کیفیت کالای اجناس یک فروشگاه به جز تخفیف، نمیتواند سیلی از مشتریان را به سوی خود به راه بیاندازد؛ بهخصوص اگر این تخفیف مربوط به فعالیت خرید و فروش کتابهای کمک درسی و کنکوری باشد که نیاز مبرم این ماههای پایانی سال برای بچههای کنکوری است. از طرفی با وجود شرایط کرونایی امروز شنیدن خبرهای تخفیفی اجناس بهصورت حضوری، میل به خرید را به خاطر خطر سلامتی، کاهش میدهد؛ اما در چنین وضعیتی نقش پُررنگ بانک کتابهایی همچون بانک کتاب بیستک، بسیار نمایان میشود. بانک کتاب بیستک با تخفیفهای فراوان و تنوع محصولات در جهت ایجاد آرامش برای دانشآموزان و کنکوریهای عزیز در شرایط ویژهی روزهای پایانی پاییز، زمستان خوبی را برای دانشآموزان عزیز رقم زده است.