عنوان: خرید کتاب ذوزنقه انتشارات پل
کتاب ذوزنقه از مجموعه کتاب های انتشارات پل می باشد. در بخش ابتدایی کتاب آمده است: صدای گاز خوردن موتور ها هنوز هم از سمت تپه شنیده میشد بیکارها زیر درخت سوخته آتش روشن کردهاند بابا ساکت پای دیوار آجری نشسته و هر از گاهی زل میزند به نرده های ایوان قبلاً ها این طور نبود حالا هم نمیدانم از کدام میله چشم هایش مثل این سرخی آسمان می چرخند تا آن سر دیوار مرمری. اجار می گفت روز آتش یک جا بند نشد تا خاموش شدن درخت مدام می رفت تا ایوان و میآمد سمت پله ها و میگفت بیچاره شد اسکندر تعریف کرد جهنمی شده بود بالای تپه من هنوز بوی گردوی سوخته را میشنوم درخت سوخته افتاده پشت ستون دوم. بالاتر از شاخههای سوخته اش سرخی سیاهی آسمان رسیده بین دو تا از میله ها حجار بیاید یا نه فرقی به حال بابا نمیکند پیله کرده همه چیز را رها کند و برود سرکار حالا یکی دو روز هم پس و پیش تر چه فرقی به حال او می کند. اصلاً بیخود زور میزند و هرچه هم زل بزند به میله ها تفاوتی به حالش ندارد. قبلاً ها روی پله ها می نشست یا می آمد تا ایوان و از بین میله ها دستی تکان می داد برای پیاده ها اما حالا چند روز تمام است که بی حرف زل میزند به جایی روی دیوار مرمری. شاید از همان شبی که اجار را سر زمین پیدا کردهاند یا همین چند روز پیش بعد رفتن زنش به شهر نمیدانم به اجار گفتم از فردای روزی که آمدهام رفته است خانه برادرش می گفت اصلن یک جا بند نمیشود و رفتنش ربطی به تو ندارد آن روز به خودش گفتم دیگر مراسم تمام شده و خیالش تخت که تا چند ماه دیگر هم بر نمیگردم. باید همان دیروز وقتی همه چیز برای یک بار دیگر تمام شد می رفتم نمیتوانم بمانم یک چیزی مثل این قرمزی بیرون زده از ساک مانع ماندنم می شود. شاید این لرزش میله های زنگ زده باشد یا مخلوط صدای موتور ها که هنوز توی گوشم می پیچد اما هر چه هست مربوط میشود به همین ایوان بلند خانه بابا. ساک را از دیروز بعد مراسم روی پلههای زیر ایوان گذاشته ام. هنوز هم توانستم زیپش را کامل ببندم تا زنش برنگشته چه فرقی دارد که این لعنتی را ببندم اجار هم کارش را تمام نکرده میگفت امروز آخرین روزیست که می کوبند و بعد جایی هست که با دوستش میروند آنجا سر کار این ساکم شده قوز بالای قوز. دهان باز کرده و زبان دراز قرمزش را انداخته بیرون برای من هرچه می کنم زیپش بسته نمی شود از تهران هم که می آمدم هر کاری کردم بسته نشد که نشد. هرچه هم که زنگ میزنم میگویند باید بروی همان جا برای ثبت نام. اجار از همان روز بعد از پیدا شدنش پیله کرده است که جایی دیگر می روم سر کار و نگفته است کجا و فقط می گوید نه توی آن سیلوها و نه توی این زمین های لعنتی چند روز پیش که میگفت شاید با تو بیایم تهران امشب که هنوز برنگشته و هنوز هم صدای جفتشان از سمت تپه شنیده میشود. صدای زنگ دار موتوری می آید بابا سرش را بلند میکند سمت کوچه و مچ دستش را آرام از روی زانو می چرخاند بالا تا چیزی بگوید. صدای موتور دور میشود و باز سرش می چرخد پایین و زل میزند به جایی روی میله ها من هم از بین میلها تپه را زیر نظر گرفتهام. تبریزی ها جدا و کنار هم درست افتادهاند بین فضای خالی میلهها برمیگردم رو به او مچ پای چپش را روی فرش می کشاند و می گذارد زیر. راستی تا زمینههای اسکندر رو تموم کنه نمیاد شاید امشب هم نتونه تمومش کنه اصلا چیزی و تا به حال تمومش کرده هی از این کار به اون کار مثل بقیه نشسته اینجا و خودتو معطل اینا کردی تا تو هستی این زن بر نمیگرده. این زمینهها تموم نشه اجار هم پیداش نمیشه. همه می خواستیم برویم جز خودش درست فردای پیداشدن اجار میآید توی ایران و میگوید زنش هم بند کرده است که بروند شهر برای زندگی از هم زل زده است به دیوار. انتهای دیوار مرمری سمت حیاط سیاهی سیلوها افتاده بین دو میله آخری به جا گفته بود موتور نمیخواهد پولش را بدهد پای سنگهای آن سمت ایوان. اجار در جوابش درآمده بود که من به تو موتور میدهم و خود تبدیل به پول کند و بریز پای این دیوار برمیگردم سمت او که انگشت هایش را کرده لای هم و روی هم تکانشان میدهد. آخه بلند شو ببین از همینجا سیلوها دیده میشن حالا که نمی خواد بمونه حیف نیست نره اونجا رو زمینا کار نکرد به درک ولی باید بره یه سری بزنه سیلوها درسته که توی گرما و آفتاب رفتن سرزمین های مردم و دست دراز کردن جلوی مردم چیزی براش نداره اما همش از این کار به این کار که فایده نداره. می بینی این همه سر و صدا اما هنوز هم شروع نکردن باید منتظرن بشن تا اسکندر شالی ها رو از روی زمین جمع کنه و بعدش اینا بکوبن.
بانک کتاب بیستک شما را به خواندن این کتاب دعوت میکند. بانک کتاب بیستک امکان خرید اینترنتی کتابهای مختلف را با ۲۰ تا ۵۰ درصد تخفیف و ارسال رایگان فراهم میسازد. معمولا هیچ گزینهای در کنار کیفیت کالای اجناس یک فروشگاه به جز تخفیف، نمیتواند سیلی از مشتریان را به سوی خود به راه بیاندازد؛ بهخصوص اگر این تخفیف مربوط به فعالیت خرید و فروش کتابهای کمک درسی و کنکوری باشد که نیاز مبرم این ماههای پایانی سال برای بچههای کنکوری است. در چنین وضعیتی نقش پُررنگ بانک کتابهایی همچون بانک کتاب بیستک، بسیار نمایان میشود. بانک کتاب بیستک با تخفیفهای فراوان و تنوع محصولات در جهت ایجاد آرامش برای دانشآموزان و کنکوریهای عزیز در شرایط ویژهی روزهای پایانی پاییز، زمستان خوبی را برای دانشآموزان عزیز رقم زده است.