کتاب کاپوزی از مجموعه کتابهای انتشارات مرکز می باشد در بخش ابتدایی کتاب آمده است. به قدری از خواندن خبر انتشار کتابم برآشفته شده ام که نمی دانم از کجا شروع کنم و با چه لحنی با شما آشنای قدیمی سخن بگویم. نمیخواهم کلامم رنگ تلخی به خود بگیرد اما به شدت تصمیم خودسرانه شما در انتشار کتاب آزرده شده ام و نیازی به پنهان کردن این موضوع نمی بینم شما مرتکب یک عمل به شدت اخلاقی شدهاید و بدون اجازه نهایی یک نویسنده کتابش را به چاپ رسیده اید و بدتر از آن به جای دو اصلاحیه متنش را انجام دادهاید جدا از دل آزردگی و خشم بابت این رفتار غیرحرفهای و ناپسند کنجکاوم بدانم به نیابت خودساخته از من چه واژه هایی را جایگزین واژههای من کردهاید. درباره تتمه قرار دادم البته من باید تمام پول را تا قران آخر از شما بگیرم اما به دلیل اینکه نیازی به گفتنش نمیبینم نشانیم را میتوانم به شما بدهم و شماره حسابم را. در ضمن نیازی هم نیست که در مقام مفتش بنشینید و بنده را استنطاق کنید. من هرگز به فرموده کسی کاری نکرده ام و دست کم شما این را بهتر از هر کس دیگری می دانید. در تمام ۲۰ سال همکاری ام با انتشاراتی شما یک مورد را به یاد بیاورید که به توصیه های شما در باب داستان هایم عمل کرده باشم. جز اینکه شما فاقد هرگونه سلیقه زیبایی شناسانه هستید و این را نخستین بار است که بدون رودربایسی خدمتتان عرض می کنم. و چیزی از ادبیات سر تان نمیشود توصیه های شما برای من همواره رنگ و بویی از کج فهمی داشت اگر نگویم بد فهمی. مثلاً داستان انعکاس نگاه نسرین را یادتان هست یادتان هست که می گفتید در پایان داستان بهتر از نسرین به شوهر دیلاقش که حالا هر چیزی زور میزنم اسم مزخرفش یادم نمی آید بگوید که دیشب کجا بوده. یعنی شما هیچ درکی از کلیت قصه نداشتید و نمیدانستید شاکله ی قصه بر رازی است که هرگز برملا نمیشود و باید گمانهزنی به خواننده سپرده شود. با وجود این آنقدر اصرار و به شکلی ضمنی بنده را تهدید کردید به چاپ نکردن کتاب که شک برم داشت اولین بار بود به خودتان جسارت می دادید در جزئیات یک کتاب من اینقدر دخالت کنید طبعاً مایل بودم بدانم این کنجکاوی از کجا سرچشمه میگیرد و موضوع را با خانوم فائری منشی محترمتان در میان گذاشتم ایشان هم نکتهای دستگیرشان نشد اما آخرش چیزی گفتند که تا امروز هم برای من به عنوان نکته تأمل برانگیز به جا مانده است. خلاصه کنم اشاره ایشان به نام همسر سابق شما بود که ظاهراً هم نام شخصیت داستان من بود و آن را به عنوان دلیل احتمالی حساسیت بیمارگونه شما به داستان کذایی مطرح کرد. من هم نه تایید کرد و نه تکذیب. کلاً هم به یاد ندارم هرگز پشت سر شما سخنی زشتی و ناروایی گفته باشم. ربط بند فوق به درخواست شما است که فرموده بودید نامم را با دست خط خدمتتان بفرستم و من در پاسخ به این گستاخی بدگمانی شما مصمم شدم که قطعاً چنین کاری نکنم. من به عنوان یک انسان حی و حاضر که واژه واژه ی نامه ام گواه و امضای نگاه و سبک نگارشم است نیاز به برطرف کردن ظن بیمارگونه شما ندارم و مطمئن باشید وقتش برسد خودم شخصاً به دفترتان خواهم آمد و پولم را طلب خواهم کرد. زیاده عرضی نیست. کنجکاوم بدانم اصلاحیه ها از چه قرار بوده. پی نوشت. در ضمن تا به یاد دارم همه مرا با نام ارجمند خطاب میکنند. این هم از شیطنتهای خاص شماست. آقای ارجمند از خواندن نامه پر عتاب و توهین آمیز شما سخت شگفت زده شدم. نمیدانم چطور به خودتان اجازه دادید آن حرفهای ناگوار را نثار این بنده کنید. من جز متانت و احترام چیزی برای شما ننوشتم و قصد از انتشار کتاب شما جز از سر خیرخواهی نبوده است. بنده به عنوان یک ناشر با سابقه و تحسین شده بر اساس شناختی که از ادبیات زمانه و توان حضرتعالی داشتم و دارم دست به کار زدم و شواهد هم حاکی از این است که نتیجه کار خیر بوده و توجه مثبت همگان را معطوف به خود کرده است. درضمن گویا یادتان رفته ما با شما قرارداد رسمی در چهار برگ داریم و طبق آن قرارداد شما امتیاز کتاب را تمام و کمال به ما واگذار کردید و حتی امتیاز اقتباس های احتمالی سینمایی را هم بر خلاف کتاب های قبلی تان به ما داده اید. درست به همین دلیل است که مبلغ قرارداد کتاب اخیر بسیار بالاتر از کتابهای قبلی بود و سر جنجالی که با آن فیلم ساز محترم بر سر مبلغ قرارداد به پا کردید آخرش هم بنده خدا از ساختن فیلم منصرف شد خودتان خواستید این بار پول بیشتری بگیرید و حقوق کامل اقتباس سینمایی را به ناشر بدهید. در هر حال من دلیلی نمیبینم این بدیهیات را برایتان شرح بدهم.
گاهی اوقات تجربهی یک بار خرید از بانک کتابی با مزایای ویژه میتواند مسبب عادت همیشگی برای سایر خریدهای اینترنتی شود. حال اگر افراد مراجعهکننده بدانند که بعد از ارسال سفارش کتاب حتی از نوع کمیابترین آن به بانک کتاب بیستک، در کمترین مدت، سفارشات را درِ منزل تحویل میگیرند، بیشک در ادامهی راه خرید خود، بانک کتاب بیستک را به فراموشی نخواهند سپرد.