کتاب عاشق از مجموعه کتاب های انتشارات اختران می باشد. در بخش ابتدایی کتاب آمده است:
روزی که دیگر عمری از من گذشته بود در سرسرای مکانی عمومی مردی به طرفم آمد و بعد از معرفی خودش گفت مدتهاست که می شناسمت آن همه میگویند که در سالهای جوانی قشنگ بوده اید ولی من آمده ام اینجا تا بهتان بگویم که چهره فعلی تان به مراتب قشنگ تر از وقتی است که جوان بودید ولی چهره شکسته را بیشتر از چهره جوانی تان دوست دارم. اغلب تصویری فکر می کنم که فقط خودم آن را می بینم تا به حال هم حرفی از آن نزدهام همیشه هم جلوی چشمم از همان سکوت همیشگی و حیرت انگیز از بین همه عکس ها همین یکی را میپسندم خودم را در آن می شناسم از دیدن آن مشعوف می شوم. در زندگیم خیلی زود دیر شد در هجده سالگی دیگر دیر شده بود بین ۱۸ و ۲۵ سالگی چهره ام تغییری دور از انتظار طی کرد در ۱۸ سالگی آدم سالخورده شده بودم شاید همه همینطورند نمی دانم هیچ وقت از کسی نپرسیدم تا آنجا که به خاطر دارم خیلی ها در مورد شتاب زمان با من حرف زده اند گاهی هم آدم متاثر می شود به هر حال سال ها را پشت سر میگذاریم بهترین سالهای جوانی را خجسته در این سالهای عمر را. سالخوردگی غافلگیر کننده ای بود. میدیدم که سالخوردگی خط و خال صورتم را به هم ریخته ترکیب قاطعی به لب و دهانم داده بود چین های پیشانی عمیق شده بود چهره سال خورده ام باعث وحشتم نشده بود بر عکس برایم جالب هم بود انگار کتابی بود که تند می خواندمش. ضمنا بی آن که اشتباه کنم می دانستم که این روال بالاخره روزی کند میشود سیر طبیعی پیدا میکند در ورودم به فرانسه هم آنهایی که ۱۷ سالگیم را دیده بودند دو سال بعد ۱۹ سالگیم را که دیدن حیرت کردن چهره تازه دیگر چهره خودم بود حفظش کرده بودم البته چهره ام سالدیده تر شده بود ولی نه آنقدرها که باید میشد صورتم از چین و چاک چاک از چین های خشک عمیق بر پوستی در هم شکسته برخلاف چهره هایی که چین های ریزی دارند و گوشتی فرو افتاده گوشت صورتم هنوز فرو نیفتاده قرص صورتم عوض نشده خمیره اش اما خراب شده چهره ای خراب دارم. باری برای تان بگویم که ۱۵ سال و نیمه ام به هنگام گذر از رود مکونگ سوار بر کرجی و تصویر طی گذر از رود در ذهن می ماند. ۱۵ سال و نیمه ام و ساکن سرزمین بی فصول در اینجا تمام فصل ها مثل همند گرم و یکنواخت ما در اقلیم گرم و پهناور این کره خاکی به سر میبریم در اقلیمی بی بهار بی نوبهار. در یک شبانه روزی دولتی در سایگون زندگی می کنم همین جا میخوابم در همین شبانه روزی همین جا غذا میخورم ولی کلاس درسم بیرون از شبانه روزی است که مدرسه فرانسوی ها می روم مادرم معلم است و آرزویش این است که دخترش دوره متوسطه را تمام کند متوسطه را که تمام کنی برایت کافی است بلکه کافی برای او ولی نه برای یک دختر. پایان دوره متوسطه.... یک دیپلم ریاضی. از اولین سوال های مدرسه این را مکرر شنیده بودم در خیالم نمیگنجید که روزی بتوانم خودم را از شر دیپلم ریاضی خلاص کنم. خوشحال بودم که توانسته بودم امیدوارش کنم. میدیدم که مادرم هر روز در فکر آینده خود و فرزندانش است. دیگر موقعیت سابقش را نداشت که بتواند سر و وضع مرتب پسر هایش را حفظ کند. نحوه رسیدگی به پسر هایش عوض شد. مادرم میگفت که از درس نباید غافل شد. برادر کوچکم هیچ وقت بیشتر از چند روز دوام نمی آورد هیچ وقت. به منطقه ی دیگری که رفتیم مدرسه بین المللی هم کنار گذاشته شد. برادر کوچک در مدرسه جدید هم دوام نیاورد مادرم از پایان نشست ۱۰ سال مقاومت کرد بی نتیجه بود. سرانجام برادر کوچک در سایگون دفتردار دون پایهای از آب درآمد.
بانک کتاب بیستک شما را به خواندن این کتاب دعوت میکند. بانک کتاب بیستک امکان خرید اینترنتی کتابهای مختلف را با ۲۰ تا ۵۰ درصد تخفیف و ارسال رایگان فراهم میسازد. معمولا هیچ گزینهای در کنار کیفیت کالای اجناس یک فروشگاه به جز تخفیف، نمیتواند سیلی از مشتریان را به سوی خود به راه بیاندازد؛ بهخصوص اگر این تخفیف مربوط به فعالیت خرید و فروش کتابهای کمک درسی و کنکوری باشد که نیاز مبرم این ماههای پایانی سال برای بچههای کنکوری است. در چنین وضعیتی نقش پُررنگ بانک کتابهایی همچون بانک کتاب بیستک، بسیار نمایان میشود. بانک کتاب بیستک با تخفیفهای فراوان و تنوع محصولات در جهت ایجاد آرامش برای دانشآموزان و کنکوریهای عزیز در شرایط ویژهی روزهای پایانی پاییز، زمستان خوبی را برای دانشآموزان عزیز رقم زده است.