کتاب پوکه باز از مجموعه کتاب های انتشارات نیماژ میباشد. در بخش ابتدایی کتاب آمده است که: در بسته میشود میان تاریکی بر صندلی چوبی نشسته پتو را روی شانه هایش کشیده و درخت را نگاه میکند. درختی که پشت پنجره زیر باد و باران کمر خم کرده و شاخه های خیس و بلندش را به زمین و پنجره می کشد. نگران است نگران اینکه دور رفته و دیر کرد است. رعد کمی ترکت و نور از پنجره به داخل پاشیده میشود حدود است صورتش را میپوشاند و باز که اتاق تاریک می شود دست از روی صورت بر می دارد و در را نگاه می کند. دو خط تیره مدام بر روشنی زیر در سایه میاندازند و سکوت است و در سکوت از دوردست ها صدای خراش می آید آنقدر به روشنی زیر در خیره می شود تا اینکه دو خط تیره دور شود و تولید شود و چشم هایش آب آورد. همینطور که چشمها را می ماند می چرخد و پنجره یا حالا بخاری گرفته را نگاه میکند. پشت لایه بخار اندام او را می بیند که محور است و دارد برایش دست تکان می دهد. بلند میشود و با کف دست بخار را پاک میکند. علت پاره پوش با موهای ژولیده و ناخن های دراز زیر باران ایستاده برایش دست تکان میدهد. می آیم دیگر چیزی نمانده که کمی صبر کنی آمده ام. برمی گردد طرف صندلی خم میشود عاشق شکسته ای بر میدارد و میرود طرف ظرف غذا یک عاشق خودش می خورد و سه قاشق می ریزد برای موش کور و همینطور ادامه میدهد تا قاشق به ته ظرف میرسد. سه تقه آرام بر در میزند و برمی گردد می نشیند روی صندلی چوبی شکاف زیر در روشن می شود. در باز می شود. موش کور به سوراخش می گریزد ظرف غذا بیرون میرود در بسته و شکاف تاریک می شود. آرام می رود پای دیوار می نشیند و دست می کشد. حفره را که پیدا میکند شروع میکنند با قاشق دیوار را خراش دادن و گاهی برمیگردد و پنجره را نگاه میکند و او را میبیند که مستند ایستاده و مدام دست تکان می دهد که بیا بیا بیا. تندتر میخراشد. حفره بزرگ و گود بزرگتر و بزرگتر می شود. خراش می دهد خراش خراش خراش آنقدر تا که صبح میشود و باز همان صدای زوزه ی زنگار بسته ی لولای در است و همان ظرف غذا... و باز پشت پنجره درختی نیست و دست با شاخه های آرام و بر هر شاخه جابجا قطرههای مانده از باران که می شکند قطر زمینی از مرمر یک دست سفید. تنهاست و گریان و او همان است که همیشه هست ایستاده دورتر باتیشه ای در دست. موهایش سپید لباسش سفید پاپیچ ش سفید نوک تیشه اش سرخ. از هراس غبار تیره ای که چرخاندن نزدیک میشود طرف سفیدی می گریزد ولی هرچه می دود نمیرسد و او سر در کار خود و بی اعتنا آتیش را بالا میبرد و محکم بر می کوبد و مرمر همان مرحله یک دست است بی هیچ ترک سوراخ یا حتی خراش کوچک. دست از خراش میماند. پوشیده در غبار از سرما می لرزد. میان خاک نمناک می غلتد. بخار غذا و صورتش را گرم میکند. گوشه دیوار ۲.۳ ریز گاه به گاه می درخشد. بلند می شود می افتد. افتان و خیزان میرود می ایستد دست بر شیشه می کشد. کسی نیست درخت نیست و جای آن زمین گودالی است دهان باز کرده می چرخد. سراسیمه است میافتد. افتان و خیزان میرود مینشیند کنار دیوار. دست می کشد عاشق را برمیدارد دیوار را میخراشد پایین می رود. از دیوار به اتاق و باز از دیواری دیگر به اتاق دیگر نقب می زند. از زمین سفید مرمری میگذرد به گودال می رسد بالا می رود. خنجی بر پنجره کشیده می شود. دیگر چیزی نمانده نرو. میرود. می ماند تیشه هوا را می شکافد. دیوار دهان باز میکند. ادامه این داستان را در کتاب پوکه باز از انتشارات نیماژ دنبال کنید.
بانک کتاب بیستک شما را به خواندن این کتاب دعوت میکند. بانک کتاب بیستک امکان خرید اینترنتی کتابهای مختلف را با ۲۰ تا ۵۰ درصد تخفیف و ارسال رایگان فراهم میسازد. معمولا هیچ گزینهای در کنار کیفیت کالای اجناس یک فروشگاه به جز تخفیف، نمیتواند سیلی از مشتریان را به سوی خود به راه بیاندازد؛ بهخصوص اگر این تخفیف مربوط به فعالیت خرید و فروش کتابهای کمک درسی و کنکوری باشد که نیاز مبرم این ماههای پایانی سال برای بچههای کنکوری است. از طرفی با وجود شرایط کرونایی امروز شنیدن خبرهای تخفیفی اجناس بهصورت حضوری، میل به خرید را به خاطر خطر سلامتی، کاهش میدهد؛ اما در چنین وضعیتی نقش پُررنگ بانک کتابهایی همچون بانک کتاب بیستک، بسیار نمایان میشود. بانک کتاب بیستک با تخفیفهای فراوان و تنوع محصولات در جهت ایجاد آرامش برای دانشآموزان و کنکوریهای عزیز در شرایط ویژهی روزهای پایانی پاییز، زمستان خوبی را برای دانشآموزان عزیز رقم زده است.