عنوان: خرید کتاب باید بدانم انتشارات خوب
کتاب باید بدانم از مجموعه کتابهای انتشارات خوب می باشد که در بخش ابتدایی کتاب آمده است. کلماتش نگران کننده اند اما لحنش نه سبک و عذرخواهانه است مسئله ای ناخوشایند است اما ناگوار نیست. قابل حل است. اگر خبر با واقعا بدی در کار باشد صدایش سنگینتر لحن جدی تر و جملاتش کامل تر می شود مثلا می گویند ویوین متاسفانه خبرهای بدی برات دارم. گوشی تلفن را به کمک شانه ام کنار گوشم نگه داشتم صندلی آن را به سمت دیگر میز ال شکل چرخاندن جایی که کامپیوتر قرار دارد مکان نما را به سمت آیکون بیضی شکل روی صفحه نمایش هدایت و دوبار کلیک می کنم اگر چیزی باشد که فکر میکنم که میدانم هست امروز روز پر کاری دارم.. مربوط به الاست. تب داره. چشمانم را میبندم و نفس عمیقی می کشم انتظارش را داشتیم نصف بچه های کلاس سرما خورده و خانهنشین شده بودند یکی پس از دیگری. دیر و زود داشت اما سوخت و سوز نداشت. چهارساله ها مقاوم ترین بچه های رده سنی کودکان نیستند اما امروز حتماً باید امروز مریض میشد. فقط تب داره. گفتن فقط تب دارم مت مکثی می کند. من بیگناهم ویو. وقتی دم مدرسه پیاده کردم حالش خوب بود حداقل خوب به نظر می رسید. سری تکان می دهم هر چند که او نمی تواند مرا ببیند اگر هر روز دیگری بود مت می توانست دنبالش برود اما او در خانه هم می تواند کار کند اما من نمی توانم و در ضمن از تمام مرخصی هایم از وقتی دوقلوها به دنیا آمدند استفاده کردم مت امروز قرار است کیلب را برای آخرین ویزیت دکترش به شهر ببرد. برای هفته هایی که به خاطر مرخصی زایمان از کار عقب افتادم احساس گناه می کردم و حالا هم باید از مرخصی نداشتهام استفاده میکردم. تا یه ساعت دیگه اونجام. طبق قوانین مدرسه از زمانی که تماس میگیرند و به ما اطلاع میدهند یک ساعت فرصت داریم با احتساب زمانی که باید تا آنجا می راندم و زمانی که باید به جای پارک ماشینم در پارکینگ میرسیدم محل پارک ماشینم خارج از محوطه پارکینگ لانگلی و در جایی است که ماشینها به صورت پراکنده بار میکنند یک رو بفرست داشتم تا کار کنم. کم بود اما یک روز هم یک راه بود از بالانس منفی مرخصی هم یک رب کم میشد. به ساعت گوشه صفحه نمایشم نگاهی کردم و ۷ دقیقه بعد به فنجان قهوه استارباکسم نگاهی انداختم. از درپوش پلاستیکی اش هنوز بخار بلند می شد. قهوه برای روزی که در پیش رو داشتم بهترین مخدر و مسکن بود روزی که به جای کند و کاو فایل های دیجیتالی و کشف احتمالی حقایق مهیج باید در خانه صرف تیمار و مراقبت از دختر بیمارم می شد. مدت اطلاع می دهد به مدرسه گفتم که تو میری دنبالش سرت که خیلی شلوغ نیست. مدرسه در حقیقت مهدکودک سه فرزند ما از وقتی لوک سه ماه بود به جای مهد به آن مدرسه میگفتیم. جایی خوانده بودم این تغییر نام غلبه بر حس گناه مادری را آسانتر میکند. حس گناه ناشی از این حقیقت تلخ که بچه هایم را برای روزی هشت نه ساعت به امان خدا رها می کنم واقعاً کم می کند نه نمی کند به گمانم عادات قدیمی دیر می میرند.بانک کتاب بيستک شما را به خواندن اين کتاب دعوت ميکند. بيستک کتاب امکان خريد اينترنتي کتاب کمک درسي و کتاب هاي عمومي رمان و داستان را با تخفيف و ارسال رايگان فراهم ميسازد. معمولا هيچ گزينهاي در کنار کيفيت کالاي اجناس يک فروشگاه به جز تخفيف، نميتواند سيلي از مشتريان را به سوي خود به راه بياندازد؛ بهخصوص اگر اين تخفيف مربوط به فعاليت خريد و فروش کتابکمک درسي و کنکوري باشد که نياز مبرم اين ماههاي پاياني سال براي بچههاي کنکوري است. در چنين وضعيتي نقش پُررنگ بانک کتابهايي همچون بانک کتاب بيستک، بسيار نمايان ميشود. بانک کتاب بيستک با تخفيفهاي فراوان و تنوع محصولات در جهت ايجاد آرامش براي دانشآموزان و کنکوريهاي عزيز شرايط ويژهرقم زده است.