کتاب چهل گیسو از مجموعه کتابهای انتشارات نیماژ می باشد. در بخش ابتدایی کتاب آمده است:
درآوردن لحن متل یا افسانهای که در کودکی شنیده ایم کار دشواری است. با ضبط کردن صدای راوی پیری و نوشتنش بر روی کاغذ لحن نخستین به گمان من پدید نمی آید. لحنی که گوینده افسانه در گذشته برای شنونده خردسالش به کار میبرد میشود لحن نخستین نامید صدایی میان دهان راوی و ماه در آسمان به راه خودش می رفت و گوش کودک. آن صدا در میان سه عنصر رفت و برگشتی می کرد و تا شب های شب در گوش کودک می ماند و هر بار صدای دور شنوندهای بود تا سالهای سال. هر کودک پیر شنونده هم در اکنون و آینده لحن گم شده نخستین خود را جستجو میکند و کمتر می یابد به همین سادگی که نان گندم با همه زیبایش دیگر راضی در خود ندارد زیرا بر روی زمین هیچ چیز در جای خود نیست. زمان پیش از این گندم درو شده با برگ و ساقه در خرمنجا خوابانده میشود و چندین شب ماه از بالای خرمن گذر می کرد و دانه توی خوشه خوب جا می افتاد آبی که سنگ آسیاب را می گرداند سنگ را خنک نگه میداشت. میگویند با خنک ماندن سنگ نان خوب جا میافتد و نان گندم در جای نخستین خود بود. این چند افسانه را که در زمان کودکی شنیده بودم به روی کاغذ آوردم دوباره آنها را از راویان پیر و نوجوان شنیدم و باز نوشتن بسیاری دیگر هم بود از افسانه و بازیهای محلی که در این دفتر نیامده است. نمونه دنباله دار آنها متل های کاگدولی بود که هر متل رویداد کوتاهی دارد و مردی به نام کاگدولی از دام هایی که در راهش می گسترند میگریزد یا کاری می کند که دام گذار در دام خود گرفتار می شود. یکی از متل هایی که شاد بود و ترس و اندوه در آن جایی نداشتم همین متلهای کاگدولی بود. افسانههای پریون و غولک را در کنار این افسانه ها نیاوردم زیرا در جستجوی روایت های دیگری از آنها بودم. از پریون دو روایت در دست است یکی اینکه مردی پریون را بر لب جوی آبی می بیند و شیفته اش می شود گویا مرد پیشاپیش میدانسته که آواز داوودی پریون را پریشان میکند به طوری که با شنیدن آواز خوش خوابش می برد. همچنین موهای بلندش او را آسیبپذیر میکرده و اگر مرد دستش به موهای او میرسید به آرزوی خود دست می یافت. گذشته از آواز خوش آب روان و پیوسته نشستن و خود را در آن دیدن کار همیشگی پریون بوده. مرد به دیدن زنی که چهل گز بلندای مویش بوده و با شیفتگی چشم به سایه خود در آب دارد آهسته میرود موهای او را به دست می پیچاند. پریون راه گریزی ندارد دیگر نمی تواند با موهایش مرد را بزند که بیهوش بر زمین بیفتد. وقتی مرد موهای او را در دست می پیچاند زن به او بهره ای می دهد. این بهره یا بهره ثروتمند شدن است یا آوازی خوش داشتن. مرد خواهان بهره ی دیگر است. پیش می آید که به هم می پیچند. پریون از مرد می خواهد که رازشان را پیش دیگران بازگو نکنند و میوهای نایافت به او میدهد که پیش خود نگاه دارد. همین میوه روزی از دست مرد رها می شود بوی خوش آن در خانه مرد می پیچد و همسر مرد به رازشان پی میبرد. پریون از مرد دوری میکند هرچند بچهدار هم شدهاند میان آنها کشمکشی در می گیرد هر یک می خواهد بچه را با خود ببرد. بچه میان مرد و پریون سرگردان می ایستد مرد یک دست او را می کشد و زن دست دیگرش را...
بانک کتاب بیستک شما را به خواندن این کتاب دعوت میکند. بانک کتاب بیستک امکان خرید اینترنتی کتابهای مختلف را با ۲۰ تا ۵۰ درصد تخفیف و ارسال رایگان فراهم میسازد. معمولا هیچ گزینهای در کنار کیفیت کالای اجناس یک فروشگاه به جز تخفیف، نمیتواند سیلی از مشتریان را به سوی خود به راه بیاندازد؛ بهخصوص اگر این تخفیف مربوط به فعالیت خرید و فروش کتابهای کمک درسی و کنکوری باشد که نیاز مبرم این ماههای پایانی سال برای بچههای کنکوری است. در چنین وضعیتی نقش پُررنگ بانک کتابهایی همچون بانک کتاب بیستک، بسیار نمایان میشود. بانک کتاب بیستک با تخفیفهای فراوان و تنوع محصولات در جهت ایجاد آرامش برای دانشآموزان و کنکوریهای عزیز در شرایط ویژهی روزهای پایانی پاییز، زمستان خوبی را برای دانشآموزان عزیز رقم زده است.