عنوان: خرید کتاب کیمیاگر انتشارات ندای معاصر
کتاب کیمیاگر از مجموعه کتاب های انتشارات ندای معاصر می باشد. در بخش ابتدایی کتاب آمده است: اسم پسر سانتیاگو بود وقتی پسر با گله اش به کلیسای مترو رسید. خورشید غروب می کرد. سقف کلیسا مدتها قبل ریخته بود و درخت اقاقیا تنومندی در جایی که قبلا اتاق اشیای مقدس بود رشد کرده بود. تصمیم گرفت شب در آنجا بماند همه گوسفند ها را از در مخروبه کلیسا به داخل آورد و بعد تخته چوب هایی روی در گذاشت تا گله در طول شب فرار نکنند. در آن منطقه گرگ نبود اما یک بار حیوانی در طول شب سرگردان شده بود و پسر مجبور شده بود کل روز بعد را دنبال آن بگردد. گرد و خاک زمین را با کتش کنار زد و دراز کشید تا کتابی را که تازه تمام کرده بود به جای بالش زیر سر گذاشت. به خودش گفت باید دیگر کتابهای ضخیم تری بخواند چون هم خواندنشان مدت بیشتری طول می کشد هم بالش های راحت تری هستند. وقتی بیدار شد هوا هنوز تاریک بود بالا را نگاه کرد میتوان ستاره ها را از میان سقفی که نیمی از آن فرو ریخته بود ببیند. با خودش فکر کرد می خواستم کمی بیشتر بخوابم دیشب همان خوابی را دید که هفته پیش دیده بود و دوباره قبل از اینکه خوابش تمام شود بیدار شده بود. بلند شد و چوبدستی اش را برداشت و شروع کرد گوسفندهایی را که هنوز خواب بودند بیدار کرد متوجه شده بود به محض این که بیدار میشود بیشتر حیواناتش هم به جنب و جوش میافتند. انگار انرژی اسرارآمیزی زندگی او را به زندگی گوسفندانش که دو سال گذشته را با آنها گذرانده بود و آنها را در ییلاق به دنبال آب و غذا میچراند متصل کرده بود. زیر لب گفت آنقدر به من عادت کردهاند که زمان کارهای مرا میدانند یک لحظه فکر کردم و متوجه شد ممکن است برعکسش درست باشد ممکن است او به برنامه آنها عادت کرده باشد. اما بعضی از آنها کمی دیرتر بیدار می شدند با چوبدستی اش به تک تک آنها سیخونک زد و هر کدام را با اسم شان صدا می کرد همیشه باور داشت که گوسفندان می فهمند چه میگوید. بنابراین گاهی بخشهایی از کتابهایش را که بر او تاثیر میگذاشتن برای آنها می خواند و گاهی برایشان از تنهایی یا شادی چوپانی در مزارع برایشان تعریف می کرد. گاهی نظرش راجع به چیزهایی که در روستاهایی که از آنها می گذشت می دید با آنها در میان میگذاشت. اما در چند روز گذشته فقط راجع به یک چیز با آنها صحبت کرده بود دختر دختر تاجری که در روستایی زندگی می کرد که حدوداً چهار روز دیگر به آن میرسیدند فقط یک بار آن هم سال پیش به این روستا رفته بود تاجر مالک مغازه پارچه فروشی داشت و همیشه می خواست پشم گوسفند ها را در حضور او بپیچند تا سرش کلاه نگذارند. یکی از دوستان پسر راجع به این مغازه به او گفته بود و او هم گوسفند هایش را به آنجا برده بود. پسر به تاجر گفت می خواهم کمی پشم بفروشم مغازه شلوغ بود و مرد از چوپان خواست تا ع صبر کند پس پسر روی پله های مغازه نشست و کتابی از کیفش در آورد صدای دختری از پشت سرش آمد نمیدانستم چوپانها بلدند بخوانند. دختر کاملا شبیه زنان منطقه آندلس بود موهای مشکی داشت و چشم هایی که به شکل مبهمی فاتحان غربی را تداعی میکردند. پسر جواب داد خب معمولا از گوسفندانم چیزهای بیشتری یاد میگیرم تا از کتاب ها. در طول دو ساعتی که با هم صحبت کردن به او گفت که دختر تاجر است و از زندگی در روستا برایش گفت که هرروز شبیه روز قبل بود. چوپان برای دختر از ییلاق آندلس گفت اخباری از شهرهای دیگری که در آنها توقف کرده بود به او داد. یک جا وسط صحبت هایشان دختر پرسید خواندن را از کجا یاد گرفتی پسر گفت مثل بقیه در مدرسه. خوب اگر خواندن بلدی چرا هنوز چوپانی پسر من من کنان جوابی به دختر داد تا از پاسخ دادن به سوالش طفره برود. میدانست دختر هرگز حرفش را نمی فهمد بازهم راجع به سفر هایش برای او داستان تعریف کرد و چشمان روشن غربی دختر از ترس و تعجب گرد شده بودند. همانطور که زمان می گذشت پسر متوجه شد که نمیخواهد روز به پایان برسد آرزو می کرد کاش پدر دختر همچنان سرش شلوغ باشد و سه روز پسر را منتظر نگه دارد. متوجه شد دارد چیزی را احساس می کند که قبل از آن هرگز تجربه نکرده بود و آن چیزی نبود جز به تمایل برای اینکه تا ابد در یک جا سکونت کند. با دختر مو پرکلاغی روزهایش هرگز شبیه هم نمی شد اما سرانجام تاجر از راه رسید و از پسر خواست پشم چهار گوسفند را بزند. پول پشم را حساب کرد و از چوپان خواست سال بعد برگردد.
بانک کتاب بیستک شما را به خواندن این کتاب دعوت میکند. بانک کتاب بیستک امکان خرید اینترنتی کتابهای مختلف را با ۲۰ تا ۵۰ درصد تخفیف و ارسال رایگان فراهم میسازد. معمولا هیچ گزینهای در کنار کیفیت کالای اجناس یک فروشگاه به جز تخفیف، نمیتواند سیلی از مشتریان را به سوی خود به راه بیاندازد؛ بهخصوص اگر این تخفیف مربوط به فعالیت خرید و فروش کتابهای کمک درسی و کنکوری باشد که نیاز مبرم این ماههای پایانی سال برای بچههای کنکوری است. در چنین وضعیتی نقش پُررنگ بانک کتابهایی همچون بانک کتاب بیستک، بسیار نمایان میشود. بانک کتاب بیستک با تخفیفهای فراوان و تنوع محصولات در جهت ایجاد آرامش برای دانشآموزان و کنکوریهای عزیز در شرایط ویژهی روزهای پایانی پاییز، زمستان خوبی را برای دانشآموزان عزیز رقم زده است.