گزیدهای از کتاب بودن با دوربین نشر حرفه بعضی انسان ها به طور عجیبی تو را به دنبال خود می کشند هنرمند دیشب خواب میلفیلد را دیدم خواب آن روزهای شلوغ دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ که آنجا درس می خواندم توی خوابم کاوه هم بود آره اسمش همین بود رفیق خوبی بود امروز فکر کردم توی وب ردش را پیدا کنم و توی گاردین دیدم که او کشته شده در عراق هنوز شد که عمه کاوه در عراق کشته شده من خانواده اش را نمی شناسم آخرین باری که با او بودم تقریباً ۳۰ سال پیش بود در دبیرستان کاوه خوب بسکتبال بازی میکرد خوب گیتار میزد آهنگی که خیلی خوب میزد AprilComesSheWill بود که پل سایمون و آرت گالرفنکل خواندهاند یادم است که هیچ وقت آرام و قرار نداشت کاش الان در آرامش باشد کاوه ولی هیچ وقت در آرامش نبود در زندگی او همیشه برای یک چیزی دیر شده بود به قول بهمن جلالی انگار در کشمکش آرام می شد این را لازم نبود مثل رابرت نشر همکلاسی اش در مدرسه میلفیلد لندن چند سال کنارش درس خوانده باشی و گیتارش گوش داده باشید که بفهمیم یک ساعت با او میبودی هم بس بود خیلی ها کنار اصولاً بیشتر از این با من می آوردند چون وقتی کنار او بودی مجبور بودی پا به پایش کار کنی بدوی و زندگی کنیم با همان ریتم که خیلی تند بود و با همان اشتیاق که خیلی اغراق آمیز و غیر واقعی به نظر می آمد یعنی آدم با خودش فکر می کرد مگه قرار است چی بشود که اینطوری بدوم دنبال چیزی بال بال بزنم ولی کاوه این کار را میکرد شور زندگی کردن داشت همان قدر که وسوسه مردن داشت دارم مثل کسی حرف می زنم که او را می شناخته و از نزدیک دیده بوده نمیدانم چرا فکر میکنم او را دیده ام یا فکر می کنم او را خوب می شناسم و این حق را دارند که مثل آدمی که او را دیده و باهاش نشست و برخاست داشته درباره اش حرف بزنم و بنویسم مانی حقیقی می گفت همه در باره کاوه هم این حس را دارند که فکر می کنند او را خیلی خوب می شناخته اند یا کاوه به مقدار زیادی آن چیزی است که از آن ها حس کردهاند یا دیده اند شاید این خاصیت آدمهایی است که از یک حدی عجیب ترند یا بزرگ ترند یا گرم ترند یا نمیدانم یک تری نسبت به دیگران دارند مثل این شاهکارهای ادبیات دیوان حافظ که هر کس به فراخور خودش و میل دلش آنها را تفسیر می کند و جواب هم می گیرد من هم دارم سعی می کنم تفسیر خودم را از کاوه پیدا کنم چند سال است دارم سعی می کنم درست از زمانی که کاوه کشته شد در واقع من اولین بار وقتی کاوه را دیدم که مرده بود بعداً فهمیدم که وقتی به دنیا آمده بوده هم تقریبا مرده بوده و دیدم که نمی توانم از کنارش همینطوری رد شوم این آدم نمی گذاشت او را نبینیم انگار انگشت میکرد توی چشمت عکسهایش همین کار را با حاتمی کرد کلمه هایش همین طور اصلاً اولین چیز از او که مرا میخکوب کرد یک جمله بود می توانی نگاه نکنید میتوانیم مثل قاتلها صورتت را بپوشانید اما جلوی حقیقت را نمی توانیم بگیریم این جمله بیرحمانه و نابود کننده بود چون من واقعاً نمیتوانستم عکسهایش را ببینم اذیتم میکرد و واقعاً دلم میخواست نگاه نکنم دلم میخواست صورتم را بپوشانم اما جلوی حقیقت را که نمیشد گرفت میشد در این جمله ارادهای بود که تو را وادار می کرد برگردی و توی صورت گوینده زول بزنی و ببینید دقیقا چه میخواهد حرف حساب چیست و چرا به خودش اجازه می دهد این طور بی چون و چرا پرت کند و مستی چیزی که شاید اصلا دلت نمیخواست ببینی و همیشه ترجیح داده و به قول بهمن جلالی با احترامات فائقه از کنارش رجوی در واقع ترجیح داده ای مثل بچه آدم زندگیت را بکنیم من این طوری بود که راه افتادم دنبال کاوه می خواستم بفهمم حرف حساب چیست و میخواستم از تصوری که دربارهاش پیدا کرده بودم مطمئن شوم درباره اولی مطمئن نیستم که فهمیده اولی از دومی چرا الان خیالم راحت شده که این آدم همانقدر که به نظر می آید پیچیده دیوانه اصیل و غیر منتظره بوده است و ارزشش را دارد که وقتی آن طور خودخواهانه و مطمئن برای دیدن چیزی صدایت میزند و خطابت میکند برگردی و نگاه کنی و حرفش را بشنویم آدمی که هر چه بیشتر با دیگران درباره اش حرف می زنی فلوتر میشوی به جای اینکه فوکوس شود آدمی که هیچ وقت مثل بچه آدم زندگی نکرد و انگار اصرار داشت که نگذارد بقیه همین کار را بکنند
نویسنده: حبیبه جعفریان
بانک کتاب بیستک خرید آنلاین کتاب هنری بودن با دوربین نشر حرفه هنرمند را به شما توصیه میکند
گاهي اوقات تجربهي يک بار خريد از بانک کتابي با مزاياي ويژه ميتواند مسبب عادت هميشگي براي ساير خريدهاي اينترنتي شود. حال اگر افراد مراجعهکننده بدانند که بعد از ارسال سفارش کتاب حتي از نوع کميابترين آن به بانک کتاب بيستک، در کمترين مدت، سفارشات را درِ منزل تحويل ميگيرند، بيشک در ادامهي راه خريد خود، بانک کتاب بيستک را به فراموشي نخواهند سپرد.گاهي اوقات تجربهي يک بار خريد از بانک کتابي با مزاياي ويژه ميتواند مسبب عادت هميشگي براي ساير خريدهاي اينترنتي شود. حال اگر افراد مراجعهکننده بدانند که بعد از ارسال سفارش کتاب حتي از نوع کميابترين آن به بانک کتاب بيستک، در کمترين مدت، سفارشات را درِ منزل تحويل ميگيرند، بيشک در ادامهي راه خريد خود، بانک کتاب بيستک را به فراموشي نخواهند سپرد.