کتاب زن غمگین از مجموعه کتاب های انتشارات نی میباشد. در ادامه قسمت های ابتدایی این کتاب آمده است: مادر پیراهن بلند سرمهای تن کرده بود که گل های ریز عنابی داشت و بیشتر روزها تنش دیده بود. موهای طلایی قهوه ای اش در هوا تکان می خورد. تا همین چند سال پیش موها پروپیمان بود و میریخت روی شانه ها. حالا ریشه سفید مو از تارها بالا میرفت. سینی خربزه دستش بود. دلخور بود و هر بار آن را می گذاشت توی بالکن می خواست بی هیچ خرفی برگردد تو. بالکن او را یاد اتاق سعید میانداخت و در سالهایی که هنوز خانه بود همانطور به هم ریخته. مادرش نمی توانست دلخوری اش را مخفی کند. ابروهایش مثل دو ماهی ترسیده به هم چسبیده بود. در توری را با دست نگه داشت. یکی از لوله ها از جا درآمده بود و وقتی در باز می شد به یک طرف یله میداد. فقط او در را یواش باز میکرد. همه میگفتن درست کردنش ده دقیقه بیشتر کار نمیبرد ولی کسی سراغش نرفته بود. وقتی سعید بار اول رفت توی بالکن قول داد درستش کند اما زود یادش رفت. بطری خالی آب ظرف میوه دوسه کتاب بالش و پخش سی دی و عینک و گوشی و خودکار در بالکن ولو بود. لامپ ها را از انباری پیدا کرده بود. گفت خوابی. سعید هدفون را از گوشش کشید و سرش را خم کرد لبخند بی رنگی روی لبش داره شد. چشمش برق میزد با مژه های نمناک انگار تازه گریه کرده بود. پاها را از میز برداشت و سرش را که تا آن و به موقع تکیه داده بود جلو آورد و نیم خیز شد. با شرمندگی سیم هدفون را از دسته مبل رد کرد سینی را گرفت و روی میز گذاشت. لکه های ریز و درشت پوسیدگی میز را پوشانده بود. در ظرف را برداشت و روی میز انداخت استخر بزهای به دهان گذاشت که کوچک کوچک بریده شده بود. مادر به ساختمانهای روبرو نگاه کرد نسیم می وزید و ساکت می شد. گفت عروسی لیلا می آی. سعید محل نگذاشت تا زن دوباره گفت بیا حال و هوات عوض میشه. سعید سرش را بالا انداخت و نیشخند زد نچ. هفته پیش وقتی پشت چند روز اعصاب خراب کن که با آتوسا به سر و کله هم زدند به هر چه از دهنشان درآمد به هم گفتن کوله اش را با چند تکه لباس و دو و سه کتاب و سی دی پر کرد و به خانهشان برگشت. به گفته خودش هم نمی داند تا کی می خواهد آن جا بماند و نمی داند عاقبت شان چه می شود. شاید از هم جدا شدند شاید برگشتند سر زندگی شان. بعد که پدرش ساکت زل زد او یادش افتاد ترمدوی دانشگاه که بود یک ماه نرفت کلاس به هوای اینکه درسش را ول کند و کنکور هنر بدهد و نقاشی بخواند اما پشیمان شد و برگشت دانشگاه. آن موقع هم پدرش هم همینطور خشک و ساکت نگاهش کرده بود.
بانک کتاب بیستک شما را به خواندن این کتاب دعوت میکند. بانک کتاب بیستک امکان خرید اینترنتی کتابهای مختلف را با ۲۰ تا ۵۰ درصد تخفیف و ارسال رایگان فراهم میسازد. معمولا هیچ گزینهای در کنار کیفیت کالای اجناس یک فروشگاه به جز تخفیف، نمیتواند سیلی از مشتریان را به سوی خود به راه بیاندازد؛ بهخصوص اگر این تخفیف مربوط به فعالیت خرید و فروش کتابهای کمک درسی و کنکوری باشد که نیاز مبرم این ماههای پایانی سال برای بچههای کنکوری است. از طرفی با وجود شرایط کرونایی امروز شنیدن خبرهای تخفیفی اجناس بهصورت حضوری، میل به خرید را به خاطر خطر سلامتی، کاهش میدهد؛ اما در چنین وضعیتی نقش پُررنگ بانک کتابهایی همچون بانک کتاب بیستک، بسیار نمایان میشود. بانک کتاب بیستک با تخفیفهای فراوان و تنوع محصولات در جهت ایجاد آرامش برای دانشآموزان و کنکوریهای عزیز در شرایط ویژهی روزهای پایانی پاییز، زمستان خوبی را برای دانشآموزان عزیز رقم زده است.