گزیدهای از کتاب سفید نشر آوای مکتوب کتابی که سفید است اما همه سفیدی نیست چیست هان کانگ دختر نویسنده کره ای هان سه اونگ وون است هان کانگ ۴۷ ساله در کره جنوبی تا قبل از بردن جایزه من-بوکر هم نویسنده موفقی بود اما با ترجمه عذرش گیاهخوار و بردن این جایزه برای این کتاب در جهان شناخته شد آن کانگ جایزه من-بوکرش را با مترجم انگلیسی اش دبورا اسمیت نصف کرد مترجمی که تازه دو سه سال پیش از ترجمه گیاه خوار به شکل خوداموز کرهای یاد گرفته بود و به خاطر علاقه شخصی اش دست به ترجمه این کتاب زده بود هان کانگ اولین نویسنده کره ای است که من-بوکر میبرد در کتاب سفید داستان و شعر به هم می آمیزند به نظر میرسد نویسنده روایت شخصی را بر بستر اتفاقی تاریخی روایت می کند نثرش شعرگونه است در پاره هاسی کوتاه آنطور که خوشایند مخاطب امروز است و در عین حال بهترین مدیوم روایت داستانش است نوشته شده و یک کل به هم پیوسته یک نوول یا بهتر یک نوولا درست کرده است و لابلای نسخه اصلی اش عکس هایی که خودش عکاس شان است را هم گنجانده کلاژی به نام کتاب سفید اسم کتاب کتاب سفید خود در به روی بازی دیگری گشوده نویسنده از فضاهای سفید صفحات هم برای روایتش استفاده کرده است بین هر فصل سطحی سفید گذاشته تا انگار توجه ما را به بخش روایت نشده داستان و تاریخچه جلب کند تا انگار در این رویارویی فضاهای سفید و سیاه لایه های دیگر داستان را بخوانیم رویارویی هایی دوگانه که در جای جای متن هان کانگ جلب نظر می کنند و شاید مهمترین شان دوگانه زندگی مرگ یا بهتر دوگانه بودن یا نبودن و بعد شکستنش به چگونگی بودن و اقسام نبودن باشد بهار هنگامی که می خواستم از چیزهای سفید بنویسم اولین کاری که کردم درست کردن یک فهرست بود بند قنداق لباس نوزاد نمک برف یخ ماه برنج امواج یولان گونه ای ماگنولیای چینی پرنده سفید خنده سفید کاغذ سفید سگ سفید موی سفید کفن هر موردی که می نوشتم موج آشوب درونم میدوید حس کردم بله نیاز دارم این کتاب را بنویسم و فرآیند نگارش دگرگون شونده است که خودش به چیزی شبیه مرهمی سفید تبدیل می شود که روی ورم می زنند مثل گاز پانسمانی میشود که دور زخم می پیچند همان چیزی که نیاز داشتم اما بعد چند روز بعد که دوباره آن فرصت را از نظر گذراندن به این فکر کردم که ممکن است چه معنایی در این کار در نگریستن به قلب این کلمات باشد مگر میشود الک کلمات جملات لرزان بیرون میریختند مثل جیغ غریب و غمناک کمان کشیده با زهی فلزی می توانستند به خودم اجازه بدهم لابلای این جملات پنهان شوم زیر پرده گاز پانسمان پنهان شوم پاسخ دادن سخت بود پس از فهرست را همان طور که بود رها و هر چیز دیگری را هم به بعد موکول کردم آگوست به این کشوری که تا به حال ندیده بودم آمدم در پایتختش کوتاه مدت آپارتمان اجاره کردم و یاد گرفتم روزهایم را در این محیط های ناآشنا کش بدهم یک شب تقریباً دو ماه بعد وقتی خنکای فصل کمکم سوزدار میشد میگرن شروع شد میگرنی که شرورانه آشنا بود چند قرص با آب گرم فرو دادم و فهمیدم در آرامش کامل فهمیدم که پنهان شدن ناممکن است هر از گاهی گذر زمان به شدت واضح می شود درد جسمی همیشه حواس را هوشیار و تیز می کند میگیرن هایی که وقتی ۱۲ یا ۱۳ ساله بودن شروع شدند بی خبر رفتند پایین و با خودشان گرفتگی دردناک شکم آوردند که زندگی روزمره را در جامعه متوقف میکرد حتی کوچکترین کارها هم معلق می ماند وقتی صرفا روی تاب آوردن درد تمرکز میکردم و قطرات از هم گسسته زمان را همچون سنگ جواهر مثل تیغ تیزی حس می کردم که سر انگشتانم را میخراشد نفس عمیقی به داخل کشیده میشود و این لحظه جدید زندگی شکل یک قطره خون به خود میگیرد حتی یکبار پا پس کشیدم داخل سیلان روزها بی نقطه انفصالی در دیگری حل می شدند و این احساس همیشه در همان نقطه می ماند در حال انتظار با نفس حبس شده
نویسنده: هان کانگ
مترجم: نیلوفر رحمانیان
بانک کتاب بیستک خرید آنلاین کتاب سفید نشر آوای مکتوب از سری کتاب های روانشناسی به شما علاقه مندان پیشنهاد می کند
گاهی اوقات تجربهی یک بار خرید از بانک کتابی با مزایای ویژه میتواند مسبب عادت همیشگی برای سایر خریدهای اینترنتی شود. حال اگر افراد مراجعهکننده بدانند که بعد از ارسال سفارش کتاب حتی از نوع کمیابترین آن به بانک کتاب بیستک، در کمترین مدت، سفارشات را درِ منزل تحویل میگیرند، بیشک در ادامهی راه خرید خود، بانک کتاب بیستک را به فراموشی نخواهند سپرد.