نیروی خلق و نیروی ویرانی بارها مانند حجاب روح دارد پس هر آنچه میاندیشیم وجود دارند آنتونی ماکادو.او مردی خشن و بی رحم بود دائمالخمر و معتادی که چندین بار اقدام به خودکشی کرده بود. این مرد امروز به جرم قصر صندوقدار یک مغازه مشروب فروشی که سر راهش قرار گرفته بود محکوم به حبس ابد شده است.. دو پسر یازده ماه باهم اختلاف سن دارند. یکی از آنها درست مثل پدرش تربیت شده معتاد دائما دائم الخمری که همه زندگی اش را به تهدید و سرقت گذرانده و سرانجام همچون پدرش به جرم قتل به زندان افتاده است. ولی ماجرای زندگی برادر دیگر با آنها کاملاً متفاوت است که فرزند دارد عاشق همسر و زندگی اش است و کاملا خوشحال به نظر می رسد. مدیر یک شرکت دولتی است که از کارش رضایت کامل دارد. دارای ظاهری برازنده و متناسب است و به هیچ یک از انواع مشروبات الکلی و مواد مخدر اعتیاد ندارد چطور ممکن است زندگی این دو مرد که در محیط یکسان بزرگ شده اند تا این اندازه از هم متفاوت باشد از هر دوی آنها بدون اطلاع دیگری سوال شد زندگیت چطور به اینجا کشیده شد. و در کمال تعجب پاسخ هر دوی آنها دقیقاً یکسان بود مگر میشد زیردست همچون پدری غیر از اینکه هستند باشم. بیشتر اوقات فکر میکنیم این حوادث هستند که زندگی ما را کنترل می کند و محیط زندگی ما باعث شده که امروز چنین باشیم. بزرگترین گروه دارویی از کتابها گفته شده این حوادث نیستند زندگی ما را شکل می دهند بلکه باورهای ما هستند که معنی آن ها بحث را تعیین می کنند. دو مرد در ویتنام با شلیک گلوله از پا درآمده و در زندانی به نام محکوم شدند. آنها در زندان انفرادی به زنجیر کشیده شدند و در بازپرسی مدام مورد شکنجه قرار میگرفتند. گردشگری های یکسان و تحمل کردن از این تجربه باورهایی متفاوت داشتند. یکی به تصور اینکه زندگیش به پایان رسیده برای اقتصاد برای خاتمه دادن به درد و رنج های فراوان خودکشی کرد. دیگری از این شکنجه های وحشیانه باورهای عمیق تر نسبت به خود و خدایش در وجود خود ایجاد کرد. کاپیتان جرالد کافی از تجارب خود در این زندان استفاده کرد تا به آن نوع ثابت کند که روی انسان میتواند در هر سطحی از درد و رنج و هر نوع مشکلات پیروز شود. دو زن ۷۰ ساله دو دیدگاه متفاوت از زندگی دارند. یکی از آنها می دانند که زندگی اش رو به پایان است به اعتقاد او ۷ دهه زندگی جسمش را رو به نابودی برد و دیگر باید بارش را ببندد. دیگری معتقد است که توانایی هر کس در هر سنی بستگی به باورهایش دارد و این باورها میتواند باعث بالا رفتن استاندارد زندگی او شوند. به تصور او کوهنوردی میتواند ورزش مناسبی برای شروع هفتاد سالگی باشد. تصمیم می گیرد در ۲۵ ساله آینده زندگیاش این ورزش را به طور کامل فرا بگیرد و به قله های مرتفع دنیا صعود کند و امروز که ۹۰ سال دارد پیرترین زنی است که به قله فوجی صعود کرده است. ملاحظه می کنید نه محیط زندگیمان حوادث زندگیمو بلکه معنایی که از هر رویداد زندگی استنباط می کنیم تعیین کننده آن چیزی است که امروزه دسترسی به آنچه فردا خواهیم بود. باورهای ما همان چیزهایی هستند که در مورد میان یک زندگی توام با شده و مری زندگی با ذلت و بدبختی را تعیین می کنند. باورها مروتزارت ها را از مانسون ها متمایز می کنند. باورها همان چیزهایی هستند که برخی از قهرمانان می سازد و موجب می شود برخی دیگر با ناامیدی و یاد به زندگی ادامه دهند. باورهای ما به چه منظور ایجاد میشوند بارها نیروهای هدایتکننده هستند که زندگی ما را به سمت رنج و لذت صبح میدهند. وقتی اتفاقی در زندگی ما رخ میدهد به این سوال در ذهن ما ایجاد میشود که یک معنای این درد است یا لذت. من برای جلوگیری از درد یا کسب لذت چه کاری باید انجام دهم. پاسخ این دو سوال در باورهای ما نهفته است و باورهای ما تعمیم های ما مبنی بر آنچه تصور می کنیم باعث ایجاد رنگ یا لذت می شوند و از آن سرچشمه می گیرند. این تعمیم ها همه اعمال و در نتیجه جهت کیفیت زندگی ما را تعیین میکند. تعمیر ها می توانند بسیار سودمند واقع شود آنها محکوم و الگوهای مشابه در زندگی هستند. برای مثال شما برای باز کردن یک در چه میکنید به دستگیره نگاه میکنیم و اگر چه تا به حال از دستگیری مشابه آن را ندیده باشید می دانید که اگر آن را به راست یا به چپ بچرخانید یا آن را فشار دهید یا بکشید در باز خواهد شد. چطور چنین باوری در شما ایجاد شده ساده از تجاربی که از باز کردن درهای مختلف کسب کرده اید این اطمینان را در شما ایجاد می کند که از همان الگوی قبلی پیروی کنیم. بدون حس اطمینان عمل قادر نخواهیم بود از خانه خارج شویم از تلفن استفاده کنیم یا حتی یکی از آن کارهای روزانه را انجام دهیم. تعمیم ها زندگی ما را آسان می کند و به ما اجازه عمل میدهند. متاسفانه همین تامین ها در زمینه های پیچیده تر زندگی موجب تسهیل بیش از حد شده و باورهای محدود خواننده ایجاد می کنند. شاید تلاش شما در زمینه های مختلف از زندگی و نتیجه نرسیده باشد و این پرچربه موجب احساس بی کفایتی در شما شود. چنین باوری می تواند به صورت یک پیشگویی کامبخش در شمارش کند. به خود می گوید وقتی هیچ نتیجه ای ندارد چرا سعی کنند یا برای مثال تصمیمات ضعیف یا نادرستی در کارگروه روابط خود گرفتهاید و تعبیر شما از این تجربه این بوده که همیشه خرابکاری می کنید. یا شاید هم در مدرسه قدرت فراگیری شما ضعیف تر از سایر دانشآموزان بوده و جای تغییر روش باور کردهاید که در یادگیری ناتوانید. در نگاه دیگر شاید اعصاب نژادی ایجاد شده در نتیجه یک تصمیم کلی را در مورد همه آن گروه از مردم به کار برده باشید. مشکل چنین باورهای این است که در آینده موجب ایجاد محدودیت در تصمیم گیری و توانایی های شما خواهند شد. ما باید همیشه به یاد داشته باشیم که بیشتر باورهای ما تأمین های ما نسبت به گذشته هستند که بر مبنای دریافت های ما از تجارب دردناک لذت بخش استوارند. این مشکل سه جانبه است یک باورهای اکثر ما آگاه نیست و اغلب و باورهای ما بر اساس سوء تعبیر های گذشته قرار دارند که وقتی باوری در ما ایجاد میشود برا موش میکنیم که این باور فقط یک تفسیر بوده است. این باورها در ما به شکل یک برادر یا یک الهام قوت می یابند. در واقع ما باورهای ریشه دار خود را یا به ندرت مورد سوال قرار میدهیم یا اصلاً این کار را نمی کنیم. هر وقت درباره علت اعمال مردم به کرده به یاد داشته باشید که انسانها مخلوقاتی تصادفی نیستن همه اعمال ما نتیجه باورهای ماست. هر کاری که انجام می دهیم ناشی از باورهای خودآگاه یا ناخودآگاه ما درباره ادب روز رنج و لذت است اگر به دنبال ایجاد تغییراتی پایدار و متوازن در رفتارهای خود هستید باید باورهای بازدارنده خود را تغییر دهید. باورها دارای نیروی خلقیات ایرانی اند و نوع بشر این توانایی شگفت انگیز را دارد که برای هر تجربه ای در زندگی خود مفهومی تضعیف کننده یا نجات بخش خلق کند. برخی از مردم رنج های گذشته خود را در نظر میگیرد و میگویم به خاطر رنج کشیده ام می خواهیم به دیگران کمک کنم. چون من تجاوز قرار گرفتن اجازه نمی دهند دیگران نیز متحمل این دردورنج شوند یا به دلیل از دست دادن فرزند میخواهم در این دنیا تغییر ایجاد کنم. این چیزی نیست که آنها می خواستند باور کنند بلکه اتخاذ چنین باوری برای آنها ضرورتی محسوب می شد تا بتوانند به زندگی خود ادامه دهند. همه ما این توانایی را داریم که برای تجربه خود معنای اقتدار بخش حذف کنیم ولی بیشتر ما از این توانایی استفاده نمی کنیم یا حتی از وجود آن اطلاعی نداشته باشیم که دلیلی برای موسیقی برای غیر قابل توصیف زندگی وجود دارد توانایی خود را برای زندگی کردن از دست میدهیم.بانک کتاب بیستک مشوق خرید اینترنتی اهالی کتاب و کتابخوان میشود تا با خرید آنلاین به پسانداز و ذخیره زمان و انرژی خود بپردازند و با حضور نیافتن مخاطب در ترافیکهای سرسامآور شهری برای تهیهی نیازمندیهای مطالعاتی خود و به تحقق رساندن برنامهها، بهویژه برای کنکوریها، کمک شایانی کند.
وقتی تخفیفهای تشویقی سبب حضور و مراجعه به بانک کتاب میشود، مراجعهکننده را با گنجینهای مواجه میکند که محتوای آن با دستهبندی منظم و هدفمند، طراحی شده است و این نظم، دسترسی آسان به تنوع زیاد از انواع کتابها را برای او فراهم میکند و مانع سردرگمی مراجعه کننده در انتخاب کتاب مورد نظر میشود.