عنوان: خرید کتاب جهان آشوب انتشارات علم
کتاب جهان آشوب از مجموعه کتابهای انتشارات علم می باشد که در بخش ابتدایی کتاب آمده است. همه چیز به هم ریخته است چند روزی است که مریم به دیدنم نمی آید حتی زنگ نمیزند میروم به حیاط هوای پاک اردیبهشت را بو می کشم و باغچه را نگاه میکنم که پر شده است از گل های لادن و شمعدانی تلفن همراهم زنگ می خورد. شماره ی خانه سالمندان است یکی از مددکار ها می گوید که پدرم دارد دیوانه میشود هرشب کیف خالی اش را که لایه پارچه پیچیده از زیر بالش می گذارد تا پولش را دزد نبرد هر بار که به ملاقاتش می روم را نفرین می کند که صندوقچه خیالی اش را دزدیدم صندوقچه خیالی که در دوران کودکی از دهان مادربزرگش در بازگویی افسانه ها شنیده بود. خواهرم که گهگاه به دیدنم میآید میگوید که دامادم صندوقچه خیالی را باور دارد و هر شب کتکش می زند تا صندوقچه را که ارث و میراث فرزندان است برگردانم خسته ام. کلافه ام. مریم که از من دور می شود خواب های عجیب و غریب می بینم بیشتر کابوس میبینم کابوس زن تنها پسرم که آنها را در تصادف از دست دادم مریم میگوید که باید بنویسم تنها نوشتن است که مرا از کابوس های شبانه رهایی می بخشد از مریم می پرسم که آیا نوشتن خود نوعی کابوس نیست صدای رعد آسای امیر مبارزالدین را می شنوم صدای عمومی مریم حاج مسلم مو بور را می شنوم و صدای ناله مریم را. طفلک جهان خاتون چه زن مغرور و بدبختی بود. در جان و روحم حافظ صدایم میزند انگار کنارم نشسته و دارد برای جهان خاتون شعر میخواند. نوشتن زندگینامه حافظ پیمان نامه من و مریم است اما دست هایم را پس می زنند مریم می گوید که باید بی پروا جلو بروم حس می کنم که در این سفر دست جهان خاتون با من از دست مریم با من از مریم چند روزی است که با من قهر کرده و دیدن من می آید اما بوی خوشش همه جا هست و بوی خوشش مرا می کشد به شیراز شهر حافظ و جهان و گلندام. پلکا را برهم می گذارم و در رویاهایم به شیراز سفر می کنم پرسان پرسان مزار جهان خاتون را پیدا می کنم نیستم و به گور نگاه میکنم بر سنگی ساده با خطی زیبا نوشته شده است. آرامگاه شادروان خلد آشیان. چند شاخه گل بر گور جهان خاتون میگذارم و یکی از غزل هایش را زمزمه می کنم. با اندوه از مزار شکننده می شوند و قدم برمیدارم در راه کوچه باغهای شیراز مرا افزون خود می کند سهره ای می خواند. بلبلی بی قرار ناله میکند و همه جا پر از بوی بهار نارنج و بوی کاکوتی های وحشی. با این همه شهر از وحشتی پنهان می لرزد. جنگاوران شاه منصور را میبینم که این سو و آن سو می روند و هر غروب دروازه های شهر را میبندند تا لشکریان خونریز تیمور ناگهان به درون شهر نیایند. از دروازه کازرون در غرب شهر میگذرم و پا به محله ی کازرون می گذارم. به دوکانی نزدیک میشوم پیرمردی چشم مگسی نگاهم می کند می پرسم که خانه شمس الدین محمد حافظ شیرازی کجاست. شانه بالا می اندازد که نمی داند از دوکان دار دیگری سوال میکنم که میگوید که به دوکان اسماعیل وراق بروم.بانک کتاب بيستک شما را به خواندن اين کتاب دعوت ميکند. بيستک کتاب امکان خريد اينترنتي کتاب کمک درسي و کتاب هاي عمومي رمان و داستان را با تخفيف و ارسال رايگان فراهم ميسازد. معمولا هيچ گزينهاي در کنار کيفيت کالاي اجناس يک فروشگاه به جز تخفيف، نميتواند سيلي از مشتريان را به سوي خود به راه بياندازد؛ بهخصوص اگر اين تخفيف مربوط به فعاليت خريد و فروش کتابکمک درسي و کنکوري باشد که نياز مبرم اين ماههاي پاياني سال براي بچههاي کنکوري است. در چنين وضعيتي نقش پُررنگ بانک کتابهايي همچون بانک کتاب بيستک، بسيار نمايان ميشود. بانک کتاب بيستک با تخفيفهاي فراوان و تنوع محصولات در جهت ايجاد آرامش براي دانشآموزان و کنکوريهاي عزيز شرايط ويژهرقم زده است.