کتاب کنتس سلما از مجموعه کتاب های انتشارات معین می باشد. در بخش ابتدایی کتاب آمده است:
سلما. من اگر قبل از خواندن یادداشت های معلم تو افسانه شرقی و کهن سنگتراش را نخوانده و با مضمون آن آشنا نشده بودم شاید هیچ گاه مبادرت به نوشتن سرگذشت تو نمی کردم. آیا هرگز قصه آن سنگتراش را خواند و یا شنونده ای که از سختی کار در زیر تابش بیامان نور خورشید به ستوه آمد و آرزو کرد کاش به جای خورشید بودم و قدرت خورشید را داشتم تا در پناه آن از زندگی مشقت بار خویش فارغ می آمدم. ناگهان سنگتراش بدل خورشید شد و مغرورانه تابید و در جهان افروخت اما وقتی پاره ابری جلوی تابش خورشید وجودش را گرفت سنگتراش که حالا بدل به خورشید شده بود آرزو کرد کاش من به جای ابر بودم بی درنگ تبدیل به ابر شد و پهنه آسمان را پوشاند. باد تندی شروع به وزیدن کرد و ابر را به این سو و آن سوی کشاند. سنگ تراش که ابر شده بود با خود گفت باد از من قویتر است کاش من جای باد بودم. ناگهان تبدیل به باد شد. باد زوزه کشان راه می پیمود و هر لحظه بر سرعت خود می افزود اما چون با کوه برخورد کرد پراکنده شد و آرزو کرد به جای کوه باشد. به محض آنکه این آرزو از دلش گذشت بدل به کوه شد و سر فرازانه به سوی آسمان سر کشید و مردم زیر پای خود را خرد دید یا اصلا ندید. او مرد سنگ تراشی را که تیشه تیز و برنده در دست داشت نمیدید اما ضربات محکم تیشه را بر پای خویش احساس کرد و ناله کنان گفت این مرد از من که یک کوه هستم قویتر است کاش من به جای او بودم و ناگهان به هیات نخستین خود که همان سنگ تراش بود درآمد. اینک زندگی تو ظلما آنطور که معلمت مفصل و دقیق و بیوقفه و وقایع آن را ثبت کرده است مرا به همان مرد سنگ تراش میاندازد به یاد داستانی که استادت نیز در خاطره ی شبهای خود یکی دو بار به آن اشاره کرده بود. من که پس از خواندن یادداشت های صمیمی و واقعی معلمت سعی در دیدن و شناختن تو و چگونگی زندگی حال و گذشته ات کردم و موفق به درک و حتی لمس آن از نزدیک شدم به سختی می توانم وقایع زندگی تو را در حیرت و گیجی وصف ناشدنی ذره ذره و قطره قطره به عمق باور خویش نفوذ دهم پس از چه راه به شیوه و با چه بیانی میسر نخواهد بود تا آن را با ژرفای باور خوانندگان پیوند دهم. چه کسی به راستی خواهد پذیرفت که تو از کدامین نقطه آغاز کردی و اینک در کجای راه سرنوشت خویش ایستاده ای سرنوشتی که نمیتوان گفت پیشاپیش در تقدیر تو به ثبت رسیده بود بلکه میتوان گفت سرنوشتی که تو بسته اش را پیشاپیش در سر داشتی و هم چون سیلی بنیان کن آشوبگران هم مسیرش را پیمودی. در داستان نویسی گاه نقل وقایعی که بی برو برگرد اتفاق افتاده اند و او از نزدیک شاهد آن بوده ای در دید خواننده بعید تر از تخیل صرف مینماید و من که همواره در این راه بیشتر از واقعیات بیرونی مدد جستم تا از تخیل خویش حال بر سر حکایت زندگی تو درمانده ام که آن را با چه زبانی نقد کنم تا خواننده با من همدل و هم داستان شود. من خود در پارهی از اوقاف می پندارم که تو را و سرنوشت تو را درخواب دیده ام در حالی که میدانم و نیک میدانم وجود تو یک واقعیت بیرونی عینی و ملموس است که این کارش نمیتوان کرد هرچند که منکر کرامات و یا ادعاهای راست و دروغ شویم.
بانک کتاب بیستک شما را به خواندن این کتاب دعوت میکند. بانک کتاب بیستک امکان خرید اینترنتی کتابهای مختلف را با ۲۰ تا ۵۰ درصد تخفیف و ارسال رایگان فراهم میسازد. معمولا هیچ گزینهای در کنار کیفیت کالای اجناس یک فروشگاه به جز تخفیف، نمیتواند سیلی از مشتریان را به سوی خود به راه بیاندازد؛ بهخصوص اگر این تخفیف مربوط به فعالیت خرید و فروش کتابهای کمک درسی و کنکوری باشد که نیاز مبرم این ماههای پایانی سال برای بچههای کنکوری است. در چنین وضعیتی نقش پُررنگ بانک کتابهایی همچون بانک کتاب بیستک، بسیار نمایان میشود. بانک کتاب بیستک با تخفیفهای فراوان و تنوع محصولات در جهت ایجاد آرامش برای دانشآموزان و کنکوریهای عزیز در شرایط ویژهی روزهای پایانی پاییز، زمستان خوبی را برای دانشآموزان عزیز رقم زده است.